اسفندیار خدایی

مقالات، کتابها و عکسها و یادداشتها

اسفندیار خدایی

مقالات، کتابها و عکسها و یادداشتها

آخرین نظرات

 اسفندیار خدایی

🌿 نسخه مشترک آقایان اصولگرا برای ایجاد رونق اقتصادی این است که: با تکیه بر ظرفیتهای داخلی و افزایش تولید، و برخورد با مفسدان اقتصادی بخصوص دانه‌درشتها، مشکلات اقتصادی حل میشوند. منظور از دانه‌درشتها، فلان معاون وزیر، فلان برادر رئیس جمهور، دختر فلان مسئول، باجناق فلان معاون و داماد فلان معاون رئیس جمهور است که میلیاردها یا هزاران میلیارد تومان از اموال بیت المال را چپاول کرده اند.

🌿 خوشبخنانه تمام این مفسدان اقتصادی از یک جناح مشخص هستند! و با روی کار آمدن یک دولت اصولگرای انقلابی، همه حذف می شوند!... اقدام قانونی علیه مفسدان اقتصادی قطعاً کار درستی است، اما کافی نیست و با رفتن دولت روحانی، معما همچنان باقی خواهد ماند؛ چون این افراد، آن دانه درشتانی نیستند که با حذف آنها شرایط گل و بلبل شود. اینها علت مشکلات هم نیستند، اینها معلول دو دانه درشت به نام فساد ساختاری، و تحریم هستند که هیچکدام به نظر آقایان اصولگرا چندان مهم و قابل اعتنا نیستند که درباره آنها سخن بگویند و برنامه ارائه دهند.

🌿 اولین دانه درشتی که اصولگرایان نمی بینند فساد ساختاری حاکم بر اقتصاد است. (درباره فساد ساختاری سیاسی قبلاً بحث کرده‌ام: لینک (https://t.me/EsfandiarKhodaee/642)). نظام اقتصادی ما غیرعلمی، غیر شفاف، مبتنی بر اعتماد و روابط و بدون قانون و برنامه است. آقای رئیسی و اصولگرایان چه برنامه ای برای

۰ نظر ۲۳ خرداد ۰۰ ، ۲۳:۱۴
اسفندیار خدایی

وزیر محترم آموزش و پرورش جناب آقای محسن حاج میرزایی

با سلام و احترام
🔹جناب آقای وزیر! خبر معاون شما خیلی کوتاه، مبهم و غیرمسئولانه بود. تمام کلمات آقای علی الهیار ترکمن همین بود: "طرح معلم تمام‌وقت با توجه به برقراری فوق‌العاده ویژه خردادماه، دیگر از کاربرد خارج شده است." ایشان هیچ توضیح دیگری ندادند که برقراری فوق‌العاده ویژه خردادماه چه ربطی دارد به مبلغی که معلمان تمام‌وقت بابت تمام وقت بودن می‌گیرند؟ اگر این خبر صحت داشته باشد، در لحظه حداقل بیست درصد از حقوق معلمان تمام وقت کم می شود تا در روزهای آغازین سال تحصیلی، آب سردی روی دست آنها ریخته شود تا با دلهره و اضطراب بیشتری سال تحصیلی را آغاز کنند.

🔹آقای وزیر! در کجای دنیا با چنان سخن بی‌ربط و بدون پاسخگویی روشن، با معیشت معلمان بازی می کنند؟ کاهش حداقل بیست درصد حقوق معلمین در شرایطی که تورم بیداد می‌کند به چه معناست؟ معلم ایرانی با چه اعتماد بنفسی سال تحصیلی جدید را آغاز کند. با قرضها و وامها و هزینه‌های زندگی خانواده خود چه کند؟ از چنان معلمانی چگونه باید انتظار داشت که در جهت رشد و تربیت فرزندانمان در این شرایط کرونایی، داوطلبانه با تدریس مضاعف در فضای مجازی، بیش از وظیفه خود عمل کنند و کاستی های آموزش در شرایط موجود را جبران کنند؟ اگر چنان تصمیمی برای کارمندان فلان اداره در ایران و یا هر جای دیگر دنیا اتخاذ شود، چه می‌شود؟

🔹 مطابق طرح "معلم تمام‌وقت" که سال گذشته اجرا شد، در ازای افزایش ساعات کاری، مبلغی در حدود بیست درصد به حکم حقوقی برخی معلمان افزوده شد. این طرح بخصوص برای معلمان باتجربه که سالهای پایانی خدمت خود را در آموزش و پرورش می گذرانند، موجب می شد که با قدری حقوق بالاتر بازنشسته شوند. بجای آنکه افتخار و عزت نفس معلمی خود را زیر پا بگذارند و برای گرفتن یک پست معاونت مدرسه یا مدیریت وارد بازیهای سیاسی شوند و هم به خود و هم به دانش آموزان آسیب بزنند. می دانید که در آموزش و پرورش مرسوم است که معلمان با تجربه در سالهای پایانی خدمت خود دربدر دنبال پست معاونت یا مدیریت مدرسه ای می گردند تا شاید با اندکی حقوق بالاتر بازنشست شوند. این معلمان بدون تخصص و تجربه چندانی در مدیریت و معاونت مدارس مشکلات فراوانی برای خود و دانش آموزان ایجاد می‌کنند. طرح معلم تمام وقت فرصتی ایجاد می کرد که مبلغی به حقوق معلمان با تجربه اضافه شود بدون آنکه وارد دعواهای سیاسی‌کاری شوند و در مشاغلی که تجربه و علاقه چندانی ندارند به خود و دانش آموزان آسیب بزنند. با اجرای این طرح دیگر لازم نیست مدیران و معاونان به مدارس تحمیل شوند ومشکلات آموزش و پرورش را مضاعف کنند.

🔹 آقای وزیر! قرار بود این طرح، کمکی به آموزش پرورش باشد که ساعات آموزشی، بهتر اداره شوند و کمکی برای معیشت معلمان تمام‌وقت باشد و نیروهای آموزشی بخصوص در سالهای پایانی خدمت، کمتر بدنبال پستهای اداری باشند. اکنون چه اتفاقی افتاد است که بدون هیچ توضیح روشن می‌خواهید معیشت معلمان را مختل کنید؟ بجای تعطیل کردن طرح، می‌شود ثبت نام معلمان تمام وقت جدید موقتاً متوقف شود اما حقوق معلمینی که حکم حقوقی آنان تمام وقت است و روی این بیست درصد حقوق اضافه شده حساب کرده‌اند را قطع نکنید.

🌿 پیشنهاد می‌شود لااقل این طرح را محدود کنید به معلمان باتجربه که سالهای آخر خدمت را می‌گذرانند تا در سالهای آخر معلمی خود بجای آنکه دربدر بدنبال پستهای مدیریت و معاونت مدارس بگردند و به این و آن رواندازی کنند و منت‌کشی نمایند، با آرامش و با اعتماد بنفس و افتخار، در حال تدریس بازنشست شوند و نگران کم بودن حقوق بازنشستگی خود در مقایسه با همکاران اداری نباشند و از طرف دیگر، ادارات آموزش و پرورش با تراکم تقاضاها برای پستهای مدیریت و معاونت مدارس مواجه نشوند و در این میان، آموزش و تدریس به دانش آموزان قربانی سیاستهای غلط نشود و معیشت معلمین بازیچه قرار نگیرد.

با تشکر و احترام
اسفندیار خدایی
۵ شهریور ۱۳۹۹

۰ نظر ۰۶ شهریور ۹۹ ، ۲۱:۰۰
اسفندیار خدایی

 نامه سرگشاده دکتر اسفندیار خدایی به نایب رئیس مجلس

جناب آقای دکتر سید امیرحسین قاضی زاده هاشمی، نایب رئیس محترم مجلس شورای اسلامی
با سلام و احترام

 در یادداشت حضرتعالی که در خبرگزاری های مختلف منتشر شد، آمده است: «حمله و عملیات نظامی سازمان منافقین نتیجه چراغ سبزهایی بود که مسببین پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و آویزان‌های به آمریکا و دل‌بستگان به اروپا و سینه چاکان برجام و دلواپس‌های حصر و سلفی خفت بگیران می‌دادند و نتیجه عملکرد صاحبان تفکری بود که مسببین وضعیت فعلی اقتصاد و فرهنگ هستند. تنها راه نجات کشور بیرون انداختن این طیف نفوذی از درون حاکمیت است»

مایه تعجب است که حضرتعالی مسببین قطعنامه ۵۹۸ که به جنگ خونین هشت ساله ایران و عراق خاتمه داد، را طیف نفوذی و آویزان آمریکا خوانده‌اید. اینکه بدون ارائه مدرک و سند، کسانی همچون هاشمی رفسنجانی که نقش اساسی در پذیرش این قطعنامه داشتند، را متهم به نفوذیِ آویزان به آمریکا می‌دانید مسئله مهمی نیست! اما برادر من! چرا شما هنوز با این قطعنامه مخالفید؟ اگر این جنگ چند سال دیگر ادامه می‌یافت و میلیونها انسان دیگر از طرفین کشته، زخمی و آواره می شدند و هزاران میلیارد دلار دیگر خسارت به اقتصاد وارد می‌شد، چه نفعی به حال اسلام و مسلمین داشت؟

جناب آقای قاضی زاده!
حضرتعالی اکنون در جایگاه نایب رئیس مجلس نشسته‌اید و باید بدانید که اگر امروز حاکمیت جمهوری اسلامی نتواند درباره قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت که سالها از آن گذشته (و مثل روز روشن است که تصمیمی درست و عاقلانه بود) به تفاهم برسد و نایب رئیس مجلس مسببین توافق را نفوذی دشمن بداند، چگونه انتظار داشته باشیم حکومت درباره مسایل پیچیده کنونی، شجاعانه تصمیم بگیرد؟

جناب آقای قاضی‌زاده!
دفاع ایرانیان دربرابر تجاوز ارتش صدام افتخار بزرگی است که نباید در انحصار هیچ گروه و جناحی قرار گیرد. لکن به اعتراف دلسوزان نظام و کارشناسان جنگ و حتی فرماندهان نظامی همچون سردار محسن رضایی، ما پس از فتح خرمشهر و اخراج دولت متجاوز عراق، بدون آنکه در دفاع کوتاهی کنیم، نباید پرچم صلح را به دست صدام می‌سپردیم. ما نباید با شعارهایی مثل "راه قدس از کربلا می گذرد" و مرگ بر این و آن، و خط و نشان کشیدن برای کشورهای همسایه و دولتهای شرقی و غربی، خود را در عرصه بین‌الملل تنها و منزوی می‌کردیم. این شعارها از مرحله شعار گذشتند و تبدیل به ایدئولوژی خطرناکی شدند که سالها بهترین فرصتها و مستعدترین جوانانمان را به قربانگاهی فرستاد که هیچ دستاوردی نداشت، بجز کشتار و تلفات میلیونی و هزاران میلیارد دلار خسارت اقتصادی و نابودی زیرساختهای فرهنگی و اقتصادی.

جناب آقای قاضی‌زاده!
این شعارها و سیاست ایدئولوژیک موجب شد که ما در این نبرد تنها باشیم و بیشتر کشورهای دنیا اعم از غربی و شرقی، جانب دولت متجاوز عراق را گرفتند و ایران در این جنگ هیچ شانسی برای فتح کربلا و قدس را نداشت و اگر قطعنامه ۵۹۸ را نمی پذیرفتیم و جنگ چندین سال دیگر ادامه می یافت، شرایط ما بدتر هم می‌شد. نفت‌شهر و بخشهایی از خوزستان در تصرف عراق بود و ما با کمترین مهمات در مقابل ارتش صدام مورد حمایت غرب و شرق بیشترین تلفات را داشتیم. از نظر اقتصادی هم کفگیر به تهِ دیگ رسیده بود و با وجود جیره‌بندی آذوقه مردم، انبارها خالی بود و هیچ چشم‌اندازی برای پیروزی دیده نمی‌شد.

جناب آقای قاضی‌زاده!‌
جنگ ایران و عراق، جنگ دو کشور قدرتمند مسلمان منطقه و جدال دشمن اول و دوم اسرائیل بود. صدام شروع کننده جنگ بود و ما ادامه دهنده. جالب است بدانید، در همان شرایطی که صدام در تدارک جنگ با ایران بود، هواپیماهای اسرائیلی تاسیسات هسته‌ای عراق را بمباران می‌کردند. تداوم این جنگ خدمتی به اسرائیل و آمریکا بود. همچنانکه پس از جنگ هر دو کشور آماج تحریم و تهاجم نظامی و اقتصادی قرار گرفتند.

پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸، با استفاده از فرصت حماقت صدام در حمله به کویت، توانستیم با مذاکراتی مناطق اشغال شده کشورمان را آزاد کنیم و پس از حمله نظامی آمریکا به عراق و سرنگونی صدام، با تدبیر دولت خاتمی بدون شلیک حتی یک گلوله، توانستیم به عنوان مهمترین نیروی تاثیرگذار سیاسی در عراق ظهور کنیم.

جناب آقای قاضی زاده!
امروز دهه شصت نیست. نسل جدید با عینک پوسیده ایدئولوژی به دنیا نگاه نمی‌کنند. گرچه زیر سایه تحریمها و جدال ایدئولوژیک بی‌حاصل با آمریکا، نفسشان به شماره افتاده است. حضرتعالی به عنوان نماینده منتخب مردم و نایب رئیس محترم مجلس شورای اسلامی، بجای آنکه مسببان قطعنامه ۵۹۸ را نفوذی آویزان آمریکا بدانید و وقت ارزشمند نمایندگی ملت را در دعوایی تاریخی تلف کنید، به فکر چاره‌ای برای گشایش اقتصادی و درمان دردهای امروز این مردم باشید.

با تشکر و احترام
اسفندیار خدایی
۲۶ مرداد ۹۹
t.me/EsfandiarKhodaee

۰ نظر ۲۸ مرداد ۹۹ ، ۱۱:۲۵
اسفندیار خدایی

 دکتر اسفندیار خدایی
🌿 پس از جنگ جهانی اول و فروپاشی و تجزیه حکومت عثمانی، قدرتهای اروپایی فراموش کردند یا نخواستند که کردها سرزمینی مستقل داشته باشند. امروز کردها عمدتاً در چهار کشور ترکیه، عراق، سوریه و ایران در اقلیت هستند و سالهاست که در آرزوی یک کشور مستقل کُرد نشسته‌اند. استقلال کردها به دلایل مختلف بسیار دشوار و شاید غیرممکن باشد، اما سوالی که ما اینجا مطرح می‌کنیم این است که اگر فرضاً یک کشور مستقل تشکیل بشود، آیا اوضاع آنها بهتر خواهد شد؟

🌿 در بهترین حالت، کردستان مستقل کشوری خواهند شد همانند سایر کشورهای خاورمیانه. هیچ دلیلی وجود ندارد که مطابق آن ادعا کنیم نژاد کردها از همسایگان ترک و عرب و فارس خود باهوش‌نر یا متمدن‌تر باشند. بلکه دلایلی هست که نشان می‌دهد کردستان مستقل سرنوشتی مشابه عراق و سوریه و بلکه ضعیف‌تر خواهد داشت. اولاً کردستان مستقل به طور مداوم با همسایگان خود بر سر مرزها و هویتهای قومی در حال کشمکش و اختلافات عمیقی خواهد بود. برخی استانها و شهرهای عراق، ترکیه، ایران و سوریه هویتهای دوگانه کرد و عرب، کرد و لُر، کرد و ترک و یا کرد و فارس دارند که تکلیف آنها هرگز روشن نخواهد شد. کردستان مستقل چگونه می‌تواند پیشرفت کند در حالیکه تمام همسایگان، آن را برای خود تهدید جدی می‌پندارند.

🌿 ثانیاً، کردستان به دریاهای آزاد راه ندارد و برای صادرات و واردات خود به شدت وابسته به همسایگان خواهد بود. همان همسایگانی که نگران مرزهای خود با کردستان هستند و مطابق منطق سیاست بین‌الملل هرگز به طور رایگان با همسایه نوپای خود همکاری نخواهند کرد.

🌿 ثالثاً، اختلافات درونی و رقابت بین گروههای مختلف کرد

۰ نظر ۲۶ آبان ۹۸ ، ۲۳:۱۰
اسفندیار خدایی

دکتر اسفندیار خدایی

 ما گمان می‌کردیم که امضاء دولتهای مختلف بخصوص آمریکا پشتوانه محکمی برای برجام است. در حالیکه در روابط بین‌الملل قدرت تضمین کننده اجرای قراردادها و پیمان­هاست نه تعهدات قانونی یا الزامات اخلاقی. مطابق مبانی واقع‌گرایی، تمام دولتها به دنبال منافع خود هستند و پیمانها و توافقات فقط تا وقتی دوام می آورند که قدرت کافی پشت سر آنها باشد. 

 اشتباه ما این بود که پشت برجام را خالی کردیم و از فرصت پیش آمده و چندین برابر شدن فروش نفت پس ازتوافق، خود را برای روز خروج آمریکا از برجام یا برهم زدن این قرارداد آماده نکردیم در تهیه ابزار کافی برای حمایت از منافعمان در برجام غفلت ورزیدیم. دو جناح سیاسی چنان مشغول دعوای خوب یا بد بودن برجام و جزئیات توافق شدیم که گمان نمی کردیم آمریکا به آسانی از برجام خارج شود و هیچ برنامه ای برای دفاع از حقوقمان در این توافق در صورت استنکاف طرف مقابل نداشتیم. اصولگرایان می گفتند آمریکا در این توافق چنان پیروز شده است که هرگز از آن خارج نمی شود و دولتمردان می گفتند آمریکا قانوناً نمی تواند از این توافق بین‌­المللی چندجانبه خارج شود.

 تصور کنید که ایران پس از توافق برجام با بهره‌گیری از فرصت پیش آمده، ظرف این چند سال، حدود یک پنجم از عایدات برجام را ذخیره می‌کرد. پس از توافق، فروش نفت ایران چندین برابر شد و درآمد هنگفتی نصیب کشور شد ولی قدر آن را ندانستیم. آیا اگر با برنامه ریزی عاقلانه حدود یکصد میلیارد دلار را پشتوانه جنگ اقتصادی می کردیم، آیا امروز ترامپ می­توانست به آسانی از برجام خارج شود و ایران را تحت فشار قرار دهد؟ آیا در آن صورت، هیچ چشم اندازی برای توفیق تحریمهای آمریکا متصور بود؟ خیر، زیرا با وجود چنان پشتوانه­ مالی ما می‌­توانستیم چندین سال از فروش نفت صرف نظر کنیم. بلکه می‌توانستیم با فراغ بال از طریق کم و زیاد کردن فروش نفت خود در بازار به آمریکا و سایر مصرف کنندگان نفت فشار وارد کنیم و از موضع قدرت، رفتار آنها را در قبال برجام کنترل کنیم نه آنکه این توافق را تبدیل به یک کاغذپاره بدون پشتوانه و در حد ابزاری برای اثبات حقانیت اخلاقی ایران تنزل یابد و در قبال آن به محدودیتهای فراوان هسته­‌ای گردن بگذاریم.

 آمریکا از آغاز تاسیس تاکنون هرگز به پیمانها و قراردادهای خود پایبند نبوده است مگر آنکه طرف مقابل توانسته باشد این دولت را وادار به اجرای مفاد قراردادها گرداند (مطابق منطق واقع‌گرایی). پیمانهای آمریکا با قبیله‌های سرخ­پوست هرگز عملی نشدند چون سرخپوستان گمان می کردند می‌شود روی فاکتورهایی مثل اخلاق و مردانگی حساب کرد و برنامه‌ یا قدرت کافی برای حفاظت از توافق در صورت خروج آمریکا نداشتند. اما در قراردادهایی که طرف مقابل با ابزار قدرت کافی مقابل آمریکا ایستاد، این کشور توافق را مو به مو اجرا کرده است. مثلاً پس از ناکامی آمریکا در جنگ سال 1812با انگلستان بر سر سرزمین کانادا، توافقی بین لندن و واشینگتن منعقد شد و آمریکا حاکمیت انگلستان بر کانادا را پذیرفت و مرز کاندا و ایالات متحده مشخص شد. آمریکا این توافق را مو به مو اجرا کرد، نه بخاطر رضای خدا و یا پاسداشت اخلاق و الزامات قانونی این توافق، بلکه چون قدرت عظیم نیروی دریایی و اقتصاد قدرتمند انگلستان مواجه بود. مثال دیگر: اخیراً دولت ترامپ تعرفه های سنگینی بر کالاهای چینی گذاشت، اما وقتی که در جنگ اقتصادی با پاسخ متقابل چین مواجه شد و تعرفه های چین بر روی کالاهای آمریکایی می­رفت که موجب زیان هنگفت به تولیدکنندگان آمریکا وارد کند، ترامپ عقب­نشینی کرد؛ البته دعوای با چین همچنان ادامه دارد و هنوز برای قضاوت زود است.

 اشتباه ما پس از توافق برجام این بود که بازی را تمام شده پنداشتیم. درحالیکه بازی اصلی با برجام شروع شد. وقتی که جمهوری‌خواهان کنگره یکصدا مقابل توافق ماندند و رای مخالف دادند، ما متوجه خطر نشدیم و گفتیم امضاء کری و اوباما ضمانت است. وقتی که کاندیداهای جمهوری خواه انتخابات ریاست جمهوری از خروج آمریکا از برجام دم می‌زدند، ما جدی نگرفتیم. وقتی که ترامپ رای آورد و اولویت خود را خروج از برجام یا تغییرات اساسی در توافق اعلام کرد، باز هم ما جدی نگرفتیم. حال که ترامپ برجام را پاره کرده‌است و حلقه تحریمهای اقتصادی را تنگ کرده‌است متوجه شده‌ایم که مشکل ما مقداری پول برای اداره کشور است، و اگر داشتیم آمریکا مجبور بود به توافق بازگردد چه ترامپ در آمریکا حکمرانی کند و چه دولتی دموکرات بر سرکار بیاید./انتشار مطلب با ذکر نام نویسنده و کانال مطالعات آمریکا آزاد است.
۱ نظر ۰۹ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۰:۳۵
اسفندیار خدایی

🎤 مصاحبه ایرنا با دکتر اسفندیار خدایی

 دولت ترامپ در آخرین اقدام ضد ایرانی خود، سپاه پاسداران را در لیست گروههای تروریستی گنجانده‌است. در همین زمینه اسفندیار خدایی کارشناس مسائل آمریکا در گفتگو با خبرنگار سیاسی ایرنا اظهار داشت: این اقدام را باید در چارچوب برنامه های ترامپ و حلقه ضد ایرانی در اطراف وی– کسانی مانند بولتون و پمپو – دانست و ادامه همان سیاست گام به گام دولت ترامپ علیه ایران است و باید منتظر آن باشیم که در آینده نهادها و سازمان‌های دیگر جمهوری اسلامی ایران را در لیست گروه‌های تروریستی قرار دهد.

 کارشناس مسائل آمریکا ماهیت این اقدام دولت ترامپ را اقتصادی اعلام کرد و ادامه داد: آمریکا در حال حاضر در شرایطی نیست که بخواهد وارد درگیری نظامی شود، این کشور وقتی وارد اقدام نظامی می‌شود که بتواند آن را تمام کند، در غیر این صورت وارد نمی‌شود. با توجه به اوضاع افغانستان، عراق و حتی اسرائیل و حزب‌الله چنین اقدامی توسط ایالات متحده بعید است و عواقب نامشخصی دارد.

 به گفته دکتر اسفندیار خدایی، یکی از اهداف حلقه ضد ایرانی دولت آمریکا از گنجاندن سپاه در لیست گروه های تروریستی این است که چنانچه ترامپ در انتخابات 2020 شکست خورد و دولتی دموکرات و حامی برجام به قدرت رسید، نتواند به آسانی روابط با ایران را بهبود بخشد و به برجام بازگردد. سیستم سیاسی حاکم بر آمریکا بر این قاعده استوار است که برای برداشتن تحریم‌ها و یا خارج کردن یک گروه از لیست گروه های تروریستی، دولت آمریکا باید بتواند تصمیم خود را برای کنگره و افکار عمومی توجیه و قابل پذیرش کند و این طبیعتاً مشروط به تغییرات اساسی در ایران است و چنان شرایطی کار را پیچیده‌تر می‌سازد.

 متعاقباً هدف ترامپ از خروج از برجام و تروریست خواندن سپاه، آن است که تصمیم‌گیرندگان سیاست خارجی ایران منتظر پایان دولت ترامپ نمانند و اگر قصد مذاکره دارند با ترامپ آغاز کنند و این دستاورد ارزشمندی برای ترامپ در انتخابات باشد. علاوه بر این در صورت مذاکره، هم بازگشت به برجام و هم خارج کردن سپاه از لیست گروههای تروریستی، کارت هایی برای دولت ترامپ در مذاکرات احتمالی آینده با ایران خواهد بود و طبیعتاً ایران هم نباید با دست خالی به میز مذاکره بازگردد و کارتی مثل خارج کردن نظامیان آمریکا از لیست تروریسم می‌تواند ارزشمند باشد.

🎲 لابی صهیونیست به دنبال منافع آمریکا نیست

 این کارشناس مسائل بین‌الملل درباره اقدام لابی‌های صهیونیست در سیاستهای ضد ایرانی دولت ترامپ گفت: رفتار آمریکا در قبال ایران در چارچوب منافع این کشور نمی‌گنجد. بلکه این نوع اقدامات به دنبال تامین منافع و برنامه‌های گروه‌های خاص ضد ایران است. در واقع اختلاف منافع ملی ایران و آمریکا در آن حدی نیست که باعث تقابل تهران و واشنگتن شود. به ‌استثناء اختلافات در قضیه اسرائیل؛ و لابی صهیونیزم که تلاش می‌کند این درگیری را به نفع خود تمام کند - اما این لابی هم آنقدر عاقل هست که بداند با اقدام نظامی امنیت خود اسرائیل هم به خطر می‌افتد. این تحلیل در محافل صهیونیستی وجود دارد که چون تحریمهای اقتصادی علیه ایران به خوبی پیش می رود دیگر دلیلی ندارد که بخواهند برای خود دردسر ایجاد کرده و با اقدام نظامی کار را برای خود پیچیده کنند.

 دکتر خدایی در پاسخ به این پرسش که چرا کنگره مخالفتی با تصمیم ترامپ درباره سپاه نمی‌کند گفت: دفاع از ایران آن هم به صورت آشکار برای هرکدام از اعضای کنگره هزینه زیادی خواهد داشت. چنین اقدامی یعنی درافتادن با لابی قدرتمند صهیونیست است. درحالیکه ضدیت با ایران هزینه ای برای کسی ندارد بلکه آب و نان هم دارد.

 اعضای کنگره به ترامپ اعتماد ندارند اما نگرانی‌های مشترکی درباره ایران دارند و البته ضدیت با ایران هزینه یا خطری برای آنها ندارد؛ بلکه دفاع از ایران است که هم برای اعضای کنگره خطرناک و پرهزینه است. همینطور اقدام علیه ایران هزینه‌ای برای ترامپ ندارد و فشار جدی به دولت او وارد نمی‌کند. اما اگر همین قضیه در مورد ترکیه یا مالزی و عربستان مطرح شود، لابی‌های آنها فعال می شود و این دولتها با ابزارهای اقتصادی بر دولت آمریکا فشار وارد می‌کنند.

 تعداد بالای طرح‌هایی که در کنگره و دولت آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران مطرح می‌شود هم به همین علت است. ما نفوذی در داخل آمریکا نداریم. بعد از برجام، مقداری لابی رسانه‌ها و دوگانه شدن دموکراتها و جمهوری‌خواهان، مخالفین و موافقین برجام در آمریکا به وجود آمد. اما چون این لابی ریشه اقتصادی ندارد و سازمان‌یافته هم نیست نفوذ ایران بر سیاست آمریکا بسیار کم است گر چه از لحاظ رسانه‌ای موافقین برجام و حقانیت مواضع جمهوری اسلامی تاثیرگذار است اما پشتوانه اقتصادی ندارد...
۰ نظر ۰۹ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۰:۳۳
اسفندیار خدایی

دکتر اسفندیار خدایی

🎲 رهبر انقلاب سال 98 را رونق تولید نامگذاری کرده‌اند. رونق اقتصادی در شرایط کنونی، همچون شکار شیر می‌ماند و شکار شیر آسان نیست. چه شرایطی برای تحقق این شعار لازم است؟ چه بهائی باید برای رونق اقتصادی پرداخته شود؟

1⃣ اولین شرط برای سرمایه‌گذار داخلی و خارجی، امنیت و ثبات اقتصادی است؛ و اولین لازمه ثبات و امنیت، تعامل و مدارا با مردم دنیا بخصوص همسایگان و بازارهای مصرف و تولید است. ما نمی‌توانیم با شعارهای افراطی و استقبال از جدالهای بین‌المللی و تحت شدیدترین تحریمها منتظر جذب سرمایه‌های داخلی و خارجی باشیم بلکه فرار سرمایه ها نتیجه طبیعی چنان سیاست غیرمسئولانه است. این بدان معنا نیست که تسلیم خواسته آمریکا و همسایگان زیاده‌خواه شویم بلکه رونق اقتصادی بدون اقتدار و استقلال و قدرت نظامی و مقاومت، ممکن نیست. لکن در عصر پیچیده وابستگی متقابل، ما می‌توانیم همانند چین و روسیه و ترکیه و آفریقای جنوبی و... با بهره گیری از ظرفیتهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و نظامی و حتی جغرافیایی و ورود به ائتلافها و تعامل خردمندانه با استفاده از اهرمهای مختلف به دنبال تحقق منافع ملی باشیم تا با کمترین هزینه به بیشترین دستاوردها برسیم. نه آنکه بیهوده هزینه کنیم و فرصتها و سرمایه‌ها را تباه کنیم.

2⃣ رونق اقتصادی نیازمند رقابت شفاف و عادلانه است و با تبعیض و فساد ممکن نیست. اگر قرار است کار اقتصادی توسط ملت انجام شود و دولت هم نظارت و هدایت کند، باید مرز دولت و ملت روشن شود. در یک رقابت عادلانه هرگز نباید داور مسابقه بازیکن یکی از تیمها باشد. باید تکلیف نهادهای شبه دولتی مشخص شود و این نهادهای اقتصادی از دولت جدا شوند تا دولت بتواند با اقتدار بر آنها نظارت کند و رقابت اقتصادی معنا پیدا کند. 

🌿 به عنوان مثال، بنیاد مستضعفان و جانبازان در سال 95 اعلام کرد که درآمد سالانه این بنیاد ۲۶ هزار میلیارد تومان بوده است. لینک: nasimetosee.ir/درآمد-و-مالیات-شرکت-های-بنیاد-مستضعفان/ این مبلغ معادل نیمی از کل بودجه عمرانی دولت در همان سال است (بودجه عمرانی معمولاً بطور کامل محقق نمی شود). 
می‌توان حدس زد که نهادهای دیگر همچون قرارگاه خاتم الانبیاء، ستاد اجرایی فرمان امام، و آستان قدس رضوی و... نیز هر کدام معادل نیمی از بودجه عمرانی دولت درآمد دارند. در واقع هرکدام این نهادها خود یک دولت هستند با این تفاوت که بر آنها نظارتی نیست. نهادهای فراوانی بر دولت نظارت دارند، نهادهایی همچون مجلس، سازمان بازرسی، نهادهای امنیتی، قو قضائیه، شورای نگهبان (با نظارت روی افراد)، رسانه هایی مثل صدا و سیما و مردم در فضای مجازی و... اما چه کسی روی نهادهای شبه دولتی نظارت دارد؟ مجلس؟ سازمان بازرسی یا رسانه ها؟ هیچکدام. بخش خصوصی هیچ امیدی برای رقابت با این نهادها ندارد و فقط می‌تواند انگل‌وار در حاشیه این نهادهای ثروتمند و در خدمت به آنها به عنوان پیمان‌کار درجه دو و درجه سه فعالیت کند.

3⃣ مشکلات اقتصادی ایران ریشه در سیاست دارند و سیاست در همه جا حضور دارد. لذا ریشه فساد اقتصادی را باید در فساد سیاسی ردیابی کرد. مداخله فراقانونی در چرخه آزاد قدرت و دوپینگ سیاسی جناح همیشه‌حاکم و انحصارطلب با استفاده از اهرمهایی همچون نظارت استصوابی، موجب تجمع سرمایه اقتصادی و سیاسی و فساد در هر دو زمینه می‌شود. در شرایطی که صاحبان قدرت سیاسی زمام امور اقتصادی هم در بخش خصوصی و هم در بخش دولتی را در اختیار دارند و تنها خودشان بر خودشان نظارت دارند، رقابت اقتصادی و سیاسی با این گروههای قدرتمند بی‌معنا و خطرناک می شود و شانسی برای رقابت سالم اقتصادی و شکوفایی تولید باقی نمی‌ماند و شعار رونق تولید فقط بر روی کاغذها و بنرها می‌ماند و چنان شعار زیبایی فقط رونق بخش تریبونهاخ و زینت‌بخش صفحه تلویزیون ملی می‌شود.

4⃣ رونق تولید نیازمند اصلاح ساختار اقتصادی است. تجمع سرمایه‌ها در دست بانکهاست. این سرمایه‌ها باید به سمت تولید حرکت کنند نه آنکه با ورود به عرصه دلالی و واردات کالا از خارج کشور عرصه را بر تولیدکنندگان داخلی تنگ کنند. این بانکها عملاً بازیچه همان نهادهای فرادولتی و بخش تیره و تاریک اقتصاد کشور هستند. بانکها برای وامهای کوچک مردم، مو را از ماست می‌کشند اما سخاوتمندانه میلیاردها تومان تسهیلات به صاحبان قدرت سیاسی و اقتصادی عطا می‌کنند.

🔚 رونق تولید واقعی نیازمند اصلاحات خردمندانه ساختاری دراقتصاد و  سیاست داخلی و خارجی است. زنده کردن مردم (بخش خصوصی) در اقتصاد کار آسانی نیست. باید بخش خصوصی از حصار سیاسی و اقتصادی نهادهای فرادولتی رها شود و شیر اقتصاد ایران از قفس آزاد گردد تا استعدادهای ملی شکوفا گردد. اما بهانه آوردن و توجیه کردن و شعار دادن آسان است.
آدرس کانال تلگرام مطالعات آمریکا: t.me/EsfandiarKhodaee
۰ نظر ۱۵ فروردين ۹۸ ، ۱۹:۱۲
اسفندیار خدایی

پایان نامه دکتری اسفندیار خدایی با عنوان: تحریمهای ایران در روابط آمریکا و چین: تعامل آمرانه آمریکا در مقابل موازنه نرم چین؛ دانشگاه تهران، دانشکده مطالعات جهان، بهمن 1396

دانلود متن کامل Download Full Text

Dissertation Title:

Iran Sanctions in US – China Relations
American Guarded Engagement vs. Chinese Soft Balancing

By:
Esfandiar Khodaee

khodaee2@gmail.com

 Supervisors:

Foad Izadi

Mohammad Ali Mousavi

 Winter, 2018

 

 Abstract

Throughout the nuclear dispute, the United States actively engaged with world powers and the trade partners of Iran to make sanctions effective in pressuring Tehran. Most trade partners of Iran reduced trade with this country either voluntarily as alignment with the United States, or under pressures from Washington. The role of China as the first trade partner of Iran and as a veto power in the U.N. Security Council was controversial. In practice, China continued and even expanded trade with Iran; and the Chinese companies somehow filled the void of the absence of European and Asian rivals. This dissertation plans to answer the question that why the United States could not make China follow sanctions similar to other trade partners of Iran. It studies U.S. policy to make China follow sanctions on Iran, China’s response, and the limitations of Washington in dealing with Beijing. Reviewing the events through process-tracing method, shows that the Obama administration implemented a guarded-engagement strategy to make China join sanctions and reduce trade with Iran. The United States diplomatically engaged with China and considered Chinese economic and energy interests and security concerns in the region. On the other hand, Washington pressured Beijing through different channels such as sanctions against Chinese companies and banks. In response, China followed a soft-balancing strategy. This rising power did not directly stand against the United States to safeguard grand interests in relations with America and the West. China eventually voted for all the UN Security Council resolutions after some modifications on the texts to secure China’s interests. On the other hand, China practically continued and even expanded trade with Iran and refrained voluntary cooperation to make sanction costly and abortive in order to thwart U.S. domination over the energy-rich Middle East, and to prevent U.S. concentration on East Asia where China’s core interests are located. The United States faced limitations in making China follow Iran sanctions similar to what other trade partners of Iran did. These limitations can be categorized in economic and political boundaries. Sanctions against China, as the first trade partner of the United States, would endanger U.S. economic interests and might antagonize China to join anti-American coalitions and to stand against the United States in other issues. Keeping close relations with China and other major economies is essential for America to safeguard the role of U.S. dollar as the world reserve currency. Despite the threatening American rhetoric, Washington never imposed serious sanctions on major Chinese energy companies dealing with Iran. Neoclassical realism theory provides a flexible framework by considering both the structural position of states in the anarchic international system, and the domestic factors concerning the key role of the policymakers, and the complex interactions between them. The findings of this study show that decades of exceptional economic growth has placed China in such a position that U.S. power tools such as threats, sanctions and pressures are either too costly and risky, or less productive in making China follow American policies.

 

Key Words:

US-China Relations, Iran Sanctions, Guarded Engagement, Soft Balancing, Neoclassical


Download full text: phd dissertation Iran sanctions in US China Relations Esfandiar Khodaee
دانلود متن کامل pdf رساله دکتری اسفندیار خدایی تحریمهای ایران در روابط آمریکا و چین

حجم: 2.32 مگابایت

Political sciences, International Relations, Guarded Engagement, Soft Balancing, Iran Sanctions

تحریمهای ایران، اوباما، ترامپ، موازنه نرم، تعامل آمرانه، روابط آمریکا و چین، نظریات روابط بین الملل، مطالعات آمریکا، دانلود پایان نامه، رساله دکتری

۰ نظر ۰۵ مهر ۹۷ ، ۱۲:۲۱
اسفندیار خدایی

به مناسبت دوم خرداد 1397

برخی افراطیون اصولگرا ادعا می‌کنند سید محمد خاتمی و اصلاح‌طلبان، مزدوران آمریکا و در خدمت استکبار جهانی هستند و مانع تحقق حکومت اسلامی و استقرار ارزش‌های قرآنی شده‌اند. از طرف دیگر، مخالفان جمهوری اسلامی و کسانی که به دنبال براندازی نظام هستند، خاتمی و اصلاح طلبان را سوپاپ اطمینان نظام می‌دانند که مانع خیزش ملت و استقرار آزادی و دموکراسی شده‌اند. اما بالاخره خاتمی مزدور آمریکاست یا سوپاپ اطمینان نظام؟

آنان که خاتمی و اصلاح‌طلبان را سوپاپ اطمینان نظام می‌دانند، گمان می کنند با سرنگونی نظام جمهوری اسلامی، اوضاع کشور حتماً بهتر خواهد شد و هر چه باشد از اوضاع کنونی مناسبتر خواهد بود و آزادی و دموکراسی و پیشرفت در انتظار ماست. آنان بدون آنکه برنامه مشخص یا جایگزینی داشته باشند، گمان می‌کنند اگر تیری در تاریکی شلیک کنند، حتما به هدف خواهد خورد و با چشمان بسته می‌شود شمشیر زد و خوشبختی و پیروزی و دموکراسی را در آغوش گرفت.

از طرف دیگر، افراطیون داخلی بر این باورند که تنها خودشان راه حقیقت را یافته اند  و راه ایشان تنها راهی است که به بهشت خدا ختم می شود و خاتمی و اصلاح‌طلبان خواسته یا ناخواسته مزدوران آمریکا هستند که مانع تحقق این اهداف مقدس شده‌اند. لذا آنان گمان می‌کنند با کنارزدن و حذف اصلاح‌طلبان به هدف خود دست خواهند یافت. اصولگرایان به جای آنکه معایب خود را ببینند و به دنبال تغییر خود باشند، به دنبال تغییر مردم هستند و  گمان می‌کنند با نابودی رقیب اصلاح طلب، مردم به سمت آنان خواهند آمد. غافل از اینکه دشمن جمهوری اسلامی همان براندازانی هستند که همانند افراطیون اصولگرا کمر به نابودی اصلاح‌طلبی بسته اند.

خاتمی و یاران اصلاح‌طلبش بر خلاف افراطیون اصولگرا، نواقص و کاستی های جمهوری اسلامی را بخوبی می‌بینند و برخلاف براندازان معتقدند پروژه براندازی همه چیز را خرابتر خواهد ساخت و ایران را همانند سوریه و عراق به ورطه هلاکت می‌کشاند. امروز افراطیون اصولگرا و براندازان بی‌برنامه دست‌در‌ دست هم از دو طرف جبهه اصلاحات را تحت فشار قرار می‌دهند و گمان می‌کنند با نابودی اصلاحات به اهداف خود خواهند رسید و ایرانی آباد، دموکراتیک و آزاد و یا حکومتی اسلامی و زمینه ساز ظهور حضرت امام زمان (عج) خواهند ساخت. این دو گروه اگر چه اهداف متفاوتی دارند، اما در روش "همه یا هیچ" مشترک هستند و خردگرایی اصلاح‌طلبانه را هدف قرار داده‌اند.

اما اصلاح طلبی خاتمی خردمندانه توصیه می کند که قدر داشته هایمان را بدانیم و با اصلاحات تدریجی به سمت اهداف بلندمان گام برداریم. راه گرچه ناهموار است و هوا سرد و دشمن در کمین است، فریب وسوسه های همه یا هیچ و پرتگاههای خوش خیالی افراطیون و تفریطیون را نخوریم.


دوم خرداد ۱۳۹۷

@EsfandiarKhodaee در تلگرام

۰ نظر ۰۲ خرداد ۹۷ ، ۲۱:۰۷
اسفندیار خدایی

تحریمهای ایران در روابط آمریکا و چین؛  نویسنده: اسفندیار خدایی؛ انتشارات لمبرت آلمان، 2017

Book: Iran Sanctions in US-China Relations; by Esfandiar Khodaee, 2017

اسفندیار خدایی

کتاب فوق به زبان انگلیسی می باشد و در انتشارات لمبرت آلمان منتشر شده است. برای خرید و دسترسی به کتاب روی این لینک زیر کلیک کنید.  لینک خرید کتاب      Link

۰ نظر ۱۶ مرداد ۹۶ ، ۰۳:۳۵
اسفندیار خدایی
فاکتور ایران در روابط آمریکا و چین: تعامل آمرانه و موازنه نرم
مقاله مشترک دکتر فواد ایزدی و اسفندیار خدایی؛
China Quarterly of International Strategic Studies :مجله
تابستان 1396
Foad Izadi, Faculty of World Studies, University of Tehran

Esfandiar Khodaee, PhD candidate in American Studies at the University of Tehran

Abstract:

Before the nuclear agreement with Iran, the Obama administration actively engaged with world powers and trade partners of Iran to strengthen the effectiveness of economic sanctions against Tehran. The role of China as the largest trade partner of Iran and as a veto power in the United Nations Security Council (UNSC) was controversial in this regard. Washington persuaded most of Iran’s trade partners to join in the sanctions and reduce trade with Tehran. But during the same period, China continued and even expanded economic relations with Iran. Reviewing the events through a process-tracing method, this study reveals that the Obama administration implemented a “guarded engagement” strategy to persuade China to join in the sanctions and reduce trade with Tehran. On one hand, the United States accommodated China’s interests and concerns, and engaged and bargained with China; on the other hand, Washington pressured Beijing through different channels such as security threats and economic sanctions. In response, through a soft-balancing strategy, China did not directly oppose the United States, in order to safeguard relations with Washington; and it eventually voted in favor of the UN resolutions after negotiating over the texts. In the meantime, Beijing refrained from voluntary cooperation with Western sanctions and even increased trade with Iran and filled the void to make sanctions abortive and costly, and to prevent U.S. domination over the Middle East. This study concludes that China’s current standing is such that U.S. diplomatic levers, such as bargaining, threats, sanctions, and pressures, are too costly and barely productive in getting Beijing to follow American policies.

Keywords: U.S.-China relations; Iran sanctions; soft balancing; guarded engagement

Source   منبع

۰ نظر ۱۴ تیر ۹۶ ، ۱۳:۴۶
اسفندیار خدایی

چشمه راکن دورود

اول اردیبهشت 1396 توفیق داشتم با تعدادی از دوستان در یک گردش بهاری در مسیر دورود به چشمه راکن و دامنه پریزکوه شرکت کنم

گزارش تصویری کامل را در ادامه مطلب ببینید

۱ نظر ۰۱ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۱:۰۰
اسفندیار خدایی

دکتر محمدعلی موسوی، دانشیار مطالعات آمریکای شمالی، دانشگاه تهران

اسفندیار خدایی، دانشجوی دکتری مطالعات آمریکای شمالی، دانشگاه تهران

مجله علمی پژوهشی روابط خارجی (پژوهشکده تحقیقات راهبردی) تابستان 1395

این پژوهش استراتژی امریکا را در قبال چین در منطقه خلیج فارس بررسی می‌کند و کوشیده است به این پرسش پاسخ دهد که با توجه به وابستگی روزافزون چین به منابع انرژی خلیج فارس، امریکا به عنوان قدرت هژمون چه سیاستی را در قبال چین در این منطقه دنبال کرده است؟ آیا سیاستی لیبرال در پیش گرفته و با چین همکاری کرده است یا با اتخاذ سیاستی واقع‌گرا در پی تقابل و مهار چین بوده است. این پژوهش به روش مطالعه موردی و با بهره‌گیری از دو نسخه واقع‌گرا و لیبرال نظریه ثبات هژمونیک بر این مدعی است که استراتژی امریکا تعامل آمرانه بوده است که ترکیبی از هر دو رویکرد واقع‌گرایانه و لیبرال است. امریکا مانع حضور اقتصادی چین در خلیج فارس نشده است بلکه با رویکردی لیبرال با پکن تعامل داشته است؛ اما رفتار امریکا در قبال چین در بحران‌های پسایازده سپتامبر نظیر تحولات عراق و سوریه و بخصوص برنامه هسته‌ای ایران، امریکا با رویکردی واقع‌گرایانه کوشیده است چین را وادار به همراهی با سیاست‌های واشینگتن در منطقه سازد و این رقیب خود را در بعد استراتژیک در چهارچوب سیاست‌های امریکا مهار و کنترل کند. لیکن در طولانی‌مدت تعارض ذاتی در راهبرد تعامل آمرانه یعنی تعامل اقتصادی و مهار استراتژیک موجب شده است با عمیق‌تر شدن روابط پکن با کشورهای منطقه، ادامه این روند برای امریکا دشوارتر شود و پکن آزادی عمل بیشتری می یابد.

  دانلود متن کامل مقاله

۰ نظر ۰۲ دی ۹۵ ، ۲۲:۱۷
اسفندیار خدایی

شماره دوم نشریه علمی دانشجویی، آمریکاشناسی (مطالعات آمریکا)؛

دانشکده مطالعات جهات؛ دانشگاه تهران؛ تابستان 1392

صاحب امتیاز و مدیر مسئول : اسفندیار خدایی

سردبیر و ویراستار : آرش فرزاد

مدیر داخلی: سید وحید نمازی

طراح جلد: محمدحسین قنبری نژاد

همکاران این شماره:

زینب قاسمی تاری، مهدی نوریان، سیاوش برهان دیانی، فریبرز ارغوانی، غلامرضا بدری منش، خلیل کریمی، عبدالحمید افسری، مرضیه جوادی، محمد حیدری، حامد رحمانی، سبحان حسنوند، محمدجواد بختیاری

دانلود شماره دوم مجله آمریکاشناسی

۰ نظر ۱۱ تیر ۹۵ ، ۱۷:۵۵
اسفندیار خدایی

شماره نخست نشریه علمی دانشجویی، آمریکاشناسی (مطالعات آمریکا)

دانشکده مطالعات جهات؛ دانشگاه تهران؛ بهار 1391

صاحب امتیاز و مدیر مسئول : اسفندیار خدایی

سردبیر و ویراستار : آرش فرزاد

صفحه آرا: سبحان حسنوند

با آثاری از:

رضوان بیاتی، سبحان حسنوند، حمیده حسینی، محمد حیدری، مریم شاهمرادی، فاطمه شفیعی، پرناز طالبی، مهری عزیزی، رضا مصدق، مهدی نوریان، زینب آل حسینی، حمیده تیزهوش، نینا جمشیدنژاد و آزاده قهوئی

دانلود نسخه پی دی اف شماره نخست نشریه آمریکاشناسی

۰ نظر ۱۱ تیر ۹۵ ، ۱۷:۵۴
اسفندیار خدایی

نویسنده: اسفندیار خدایی دانشجوی دکتری مطالعات آمریکای شمالی دانشگاه تهران

این مطلب در آذرماه 1394 در مجله "همشهری ماه" چاپ شده است

به طور کلی تحریم­های آمریکا علیه ایران را می­توان به سه دسته تقسیم کرد: 1- دستورات اجرائی رئیس جمهور 2- قوانین مصوب کنگره، 3- تحریم­های ایالات و دولت­های محلی آمریکا. مطابق توافق برجام در ازای توقف غنی­سازی اورانیوم در ایران و انجام نظارت­های شدید توسط آژانس بین­المللی انرژی هسته­ای، آمریکا تعهد داده است که تحریم­هایی که در دسته نخست قرار دارند پس از حصول شرایط مندرج در توافق به دستور رئیس جمهور لغو ­شوند. تحریم­هایی که در دسته دوم قرار دارند یعنی قوانین کنگره تعلیق می­شوند؛ مطابق این قوانین، رئیس جمهور اختیار دارد در شرایط خاصی آنها را تعلیق کند. اما در مورد دسته سوم مطابق بند 25 صفحه 16 متن توافق برجام دولت آمریکا متعهد شده است که «اقدامات مناسبی» در زمینه تحریم­های ایالت­ها و دولت­های محلی در راستای برجام انجام دهد و ایالت­ها و دولت­های محلی آمریکا را «تشویق کند» که از اقداماتی که برخلاف برجام است خودداری کنند

۰ نظر ۳۰ خرداد ۹۵ ، ۲۲:۴۰
اسفندیار خدایی

پایان نامه کارشناسی ارشد اسفندیار خدایی، دانشگاه تهران تابستان 1392

چین و آمریکا روابط پیچیده و چندوجهی دارند. آنها از طرفی شریک تجاری هستند و برای منافع مشترک اقتصادی و امنیتی همکاری میکنند و از طرف دیگر بر سر منافع اقتصادی و استراتژیک با هم رقابت می‌کنند و یا حتی مقابل هم می‌ایستند. پس از ارجاع پرونده هسته‌ای ایران به شورای امنیت در سال 2006 و بخصوص در دوره اول ریاست جمهوری اوباما، فاکتور ایران در صدر چالش‌های بین چین و آمریکا قرار گرفت. آمریکا نگران برنامه هسته ای ایران بود؛ زیرا چنانچه ایران به تکنولوژی هسته‌ای ولو صلح‌آمیز دست می‌یافت توازن قوا در منطقه به زیان آمریکا و متحدان آمریکا تغییر می‌کرد بعلاوه مطابق گفتمان غرب، ایران هسته‌ای یک تهدید امنیتی جدی محسوب می‌شد. چین خواستار حفظ منافع خود در رابطه با ایران بود و هیچکدام از این نگرانی‌های آمریکا را درباره برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز ایران نداشت. بعلاوه وجود ایران قدرتمندی که هژمونی آمریکا بر منابع نفتی خلیج فارس را به چالش می‌کشید، منافعی برای چین داشت لذا پکن با سیاست‌های آمریکا علیه ایران مخالفت می‌ورزید. برخلاف جرج بوش، اوباما گزینه تهدید نظامی علیه ایران را در حاشیه قرار داد و بر سیاست تحریم علیه ایران متمرکز شد. برای آنکه تحریم‌ها علیه ایران به نتیجه برسند دولت آمریکا نیازمند همکاری چین به عنوان اولین شریک تجاری ایران بود. لذا دولت اوباما با اتخاذ سیاست معامله و فشار و یا چماق و هویچ کوشید که به همکاری چین در تحریم ایران دست یابد. این پایان‌نامه در چارچوب نظری نوواقع‌گرایی و نولیبرالیسم و با استفاده از روش اسنادی-آرشیوی و  روش تحلیل گفتمان انتقادی می‌کوشد استراتژی‌های دولت اوباما برای جلب همکاری چین را مطالعه کند. به عنوان نتیجه‌گیری اگرچه سیاست چماق و هویچ آمریکا علیه چین موجب شد که پکن روابط اقتصادی خود با تهران را محدود کند، اما نمی‌توان چین را بازنده این بازی دانست؛ زیرا سیاست جسورانه چین دستاوردهای آمریکا را ناتمام و پرهزینه گرداند. مادام‌که ایران در مقابل سیاست‌های یک‌جانبه آمریکا ایستادگی می‌کند، واشنگتن نمی‌تواند بر شرق آسیا و سیاست مهار چین متمرکز شود و بعلاوه هژمونی آمریکا بر  منابع نفتی خلیج فارس کامل نمی‌گردد و آمریکا نمی‌تواند سلاح نفت را برای اعمال فشار بر چین و عقب‌نشینی پکن در موارد مختلف به‌کار ببرد.

 

متن کامل پایان نامه را از لینک زیر دانلود کنید
دریافت

 

۰ نظر ۲۹ خرداد ۹۵ ، ۱۸:۳۳
اسفندیار خدایی

مقاله علمی پژوهشی، دکتر محمدعلی موسوی، اسفندیار خدایی

Iran joined the Shanghai Cooperation Organization (SCO) as an observer member in 2005 and the year after applied for full membership. This application raised debates among SCO members, inside Iran and outside this organization in international politics. In the positive side, Iran's geostrategic importance and huge energy resources give impetus to SCO members. On the negative side, Iran’s challenge with the West, nuclear in particular, discourages SCO members to accept Iran at this juncture because they hesitate to pretend that they are standing against United States and the West. This article studies these debates in the theoretical framework of neo-realism and examines these events through historical analysis and according to their historical context. Considering the current international environment, membership of Iran in the SCO seems remote and very much depends, on the one hand on future progress of negotiations over Iran’s nuclear dossier, and on the other hand on relations between SCO members and the West.

دانلود متن کامل مقاله

۰ نظر ۲۸ خرداد ۹۵ ، ۲۲:۲۷
اسفندیار خدایی
۰ نظر ۲۸ خرداد ۹۵ ، ۱۸:۳۰
اسفندیار خدایی

طبیعت منطقه دره اناران سپیددشت

۰ نظر ۲۷ خرداد ۹۵ ، ۰۲:۲۰
اسفندیار خدایی