اول اردیبهشت در یک گردش بهاری در مسیر دورود به چشمه راکن و دامنه پریزکوه
گزارش تصویری کامل را در ادامه مطلب ببینید
اول اردیبهشت در یک گردش بهاری در مسیر دورود به چشمه راکن و دامنه پریزکوه
گزارش تصویری کامل را در ادامه مطلب ببینید
زمانی که دونالد ترامپ در ژانویه برای دومین بار به عنوان رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا سوگند یاد کرد، وعدهای داد. او به مخاطبان داخلی و جهانیاش گفت: «افتخارآمیزترین میراث من، صلحآفرینی و اتحاد بخشی خواهد بود.»
سپس، اندکی بیش از صد روز بعد، در جریان نخستین سفر خارجی خود – که به سه کشور ثروتمند عربی انجامید – با افتخار گفت که در حال عمل به همان وعده است.
او با اشاره به جنگ اوکراین گفت: «میتوانم به شما بگویم که جهان در حال حاضر مکان بسیار امنتری است. فکر میکنم ظرف دو یا سه هفته میتوانیم مکانی بسیار امنتر داشته باشیم.»
اما «بهترین صلحآفرین جهان» که خود این لقب را به خود داده، واقعا تا چه اندازه پیشرفت داشته است؟ آیا ترامپ جهان را به جایی امنتر، یا خطرناکتر تبدیل میکند؟
✍ دکتر ابراهیم خدائی
🔹 مجله فارن افرز
✍ ولی نصر استاد دانشگاه جانز هاپکینز
🌿 ترامپ در جریان سفر به خاورمیانه چندین اقدام غیرمنتظره انجام داد که حتی چند هفته قبل از آن نیز قابل پیشبینی نبود. یکی از این اقدامات، ملاقات غافلگیرکننده او با احمد الشرع، رهبر جدید سوریه، و لغو تحریمهای آمریکا علیه این کشور بود، علیرغم سابقه الشرع به عنوان رهبر یک گروه اسلامگرای تندرو. مورد دیگر، تصمیم او برای عدم گنجاندن اسرائیل در برنامه سفرش بود، با وجود تلاشهای مستمر دولت او برای پایان دادن به جنگ در غزه. این سفر پس از تصمیم دولت آمریکا در اوایل ماه مه برای امضای آتشبس دوجانبه با حوثیهای یمن انجام شد، بدون مشورت یا مشارکت اسرائیل. این تحولات، همراه با آغاز گفتوگوهای مستقیم ترامپ با ایران — اقدامی که اسرائیل به شدت با آن مخالف است اما رهبران عرب خلیج فارس از آن استقبال کرده و حتی به تسهیل آن کمک کردند — نشان میدهد که توازن قدرت منطقهای پس از حمله حماس به اسرائیل در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ تا چه حد تغییر کرده است.
تغییر چهره ژئوپلیتیک خاورمیانه
جنگ غزه چهره ژئوپلیتیک خاورمیانه را دگرگون کرده است. در سالهای پیش از حمله ۷ اکتبر، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و دیگر کشورهای خلیج فارس، همانند اسرائیل، ایران و ائتلاف نیروهای نیابتی آن را بزرگترین تهدید منطقه میدانستند. آنها از سیاست «فشار حداکثری» دولت اول ترامپ علیه تهران حمایت کردند و به عادیسازی روابط با اسرائیل روی آوردند. اما امروز وضعیت به شدت تغییر کرده است. پس از بیست ماه جنگ، ایران دیگر آن تهدید سابق برای جهان عرب به نظر نمیرسد. در مقابل، اسرائیل بیش از پیش به یک هژمون منطقهای تبدیل شده است.
در این میان، متحدان عرب واشنگتن و اسرائیل در دو جبهه متضاد درباره مزایای یک توافق هستهای جدید قرار گرفتهاند. اسرائیل همچنان هرگونه توافق را خط نجات جمهوری اسلامی میداند و از دولت ترامپ خواستهاست به جای دیپلماسی، با اقدام نظامی تأسیسات هستهای ایران را نابود کند. اما کشورهای خلیج فارس از وقوع جنگی جدید و بالقوه غیرقابل کنترل در همسایگی خود هراس دارند و حل دیپلماتیک اختلاف با تهران را برای امنیت و ثبات منطقه حیاتی میدانند. آنها همچنین از شکلگیری خاورمیانهای که اسرائیل در آن دست باز داشته باشد، حتی در صورت عادیسازی روابط، نگران هستند. در تلاش برای ایجاد توازن جدید بین اسرائیل و ایران، کشورهای خلیج فارس به بازیگران اصلی فشار ترامپ برای توافق هستهای جدید تبدیل شدهاند. هدف مشترک آنها تبدیل شدن به محور نظم منطقهای بازتعریف شده است.
شکست سیاست فشار
برای درک عمق تغییر موضع کشورهای خلیج فارس درباره ایران، یادآوری واکنش عربستان و امارات به اولین توافق هستهای آمریکا و ایران یک دهه پیش ضروری است. هنگامی که ایران و آمریکا در ژوئیه ۲۰۱۵ برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) را امضا کردند، کشورهای خلیج همانند اسرائیل نگران بودند که این توافق نفوذ منطقهای ایران را تقویت کند. در آن زمان، جهان عرب هنوز در حال بهبودی از قیامهای مردمی بهار عربی در سالهای ۲۰۱۰-۲۰۱۱ بود که حاکمان قدرتمند سابق را سرنگون کرده و به جنگهای داخلی در لیبی، سوریه و یمن دامن زده بود. ایران از این آشفتگیها بهره برد و حوزه نفوذی از شبهجزیره عربستان تا شامات ایجاد کرد. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، در سخنرانی مارس ۲۰۱۵ خود در کنگره آمریکا هشدار داد: «اکنون ایران بر چهار پایتخت عربی — بغداد، دمشق، بیروت و صنعا — تسلط دارد.» کشورهای عرب خلیج فارس نیز همانند اسرائیل نگران بودند که آمریکا در پیگیری توافق هستهای، تهدید روزافزون جمهوری اسلامی و نیروهای نیابتی آن را نادیده گرفته است. در همان ماه، عربستان اعلام کرد که رهبری مداخله نظامی در یمن علیه حوثیها — گروه شورشی که حوزه نفوذ ایران را به شبهجزیره عربستان گسترش میداد — را بر عهده گرفته است.
اسرائیل و متحدان خلیج فارس آمریکا شاید چشمانداز هژمونی ایران در خاورمیانه را بیش از حد بزرگنمایی کرده بودند، اما نمیشد انکار کرد که آشفتگی جهان عرب توازن قدرت منطقه را به نفع ایران تغییر داده بود. برای مخالفان خاورمیانهای برجام، این توافق صرفاً درباره تواناییهای هستهای ایران نبود، بلکه به تأثیر نسبی ایران نیز مربوط میشد. بر اساس مفاد این توافق، ایران تنها با پذیرش محدودیتهای برنامه هستهای خود از لغو تحریمها بهرهمند میشد و الزامی به کنترل نیروهای نیابتی خود در منطقه نداشت. در نتیجه، این توافق در حالی که ایران را از دستیابی به سلاح هستهای بازمیداشت، میتوانست نفوذ آن را افزایش دهد. بنابراین، کشورهای عرب دست به دست اسرائیل دادند تا بر این نقص تأکید کنند و از آن برای تضعیف برجام...👇
لینک متن کامل مقاله
https://khodaee.wordpress.com/2025/06/10/%d9%81%d8%a7%d8%b1%d9%86%d8%a7%d9%81%d8%b1%d8%b2-%d9%85%d9%88%d8%a7%d8%b2%d9%86%d9%87-%d8%ac%d8%af%db%8c%d8%af-%d9%82%d8%af%d8%b1%d8%aa-%d8%af%d8%b1-%d8%ae%d8%a7%d9%88%d8%b1%d9%85%db%8c/
1️⃣ جمهوری اسلامی در یک بزنگاه سرنوشتساز ایستاده: ادامه جدال ایدئولوژیک دائمی یا بازگشت عاقلانه به واقعگرایی.
2️⃣ دنیا با ما سازگار نمیشود؛ ما باید خود را با طبیعت سازگار کنیم. وقتی جاده میپیچد، اگر نپیچیم، سقوط میکنیم.
3️⃣ پیروزی در پافشاری بر بیراهه توهمات یک اقلیت نیست، افتخار در شجاعت پذیرش اشتباهات و اصلاح مسیر است.
4️⃣ تقسیم مردم به خودی و غیرخودی، و واگذاری منابع قدرت و ثروت به خودیها و جدال ایدئولوژیک فیلترینگ و حجاب و…، ستیز با طبیعت مردم و محکوم به شکست است.
5️⃣ ترامپ فرصتی برای تصمیمات دردناک و بازنگری در سیاستهای داخلی و خارجی است. وقت بازگشت از بیراهه توهمات و پذیرش واقعیتهاست.
🌿 جمهوری اسلامی به نقطهای رسیده که باید بین آرمانگرایی و واقعگرایی، یکی را انتخاب کند. اصولاً تصمیمگیری برای جمهوری اسلامی در موضوعات مهم همواره سخت بوده است. هنوز در موضوع ماهواره تصمیم مشخصی نگرفتهایم. تصمیم نهایی در موضوع حجاب هم در هالهای از ابهام است. در موضوع هدفمندی یارانهها هم همینطور. در سیاست خارجی نیز مشخص نکردهایم که به دنبال سازگاری با واقعیتها هستیم یا آرمانهایی همچون نابودی آمریکا و اسرائیل و شرق و غرب. اگر در پایان جنگ هشتساله با عراق به درستی تصمیم به پایان جنگ گرفتیم، از آن به عنوان شکست تلخ یا جام زهر یاد میکنیم. اما سازگاری با طبیعت شکست نیست، بلکه پیروزی بر توهمات ایدئولوژیک را باید جشن گرفت.
🌿 اکنون زمان شکستن نفس و پذیرش اشتباهات گذشته است
🔹 دیپلماسی ایرانی
✍ اسفندیار خدایی
مذاکرات هستهای سال ۲۰۱۵ دولت باراک اوباما با ایران در نهایت به توافق شکننده برجام انجامید؛ توافقی که در آغاز امیدهایی را برای رفع تحریمها، عادیسازی روابط ایران و غرب، و حل مناقشات هستهای برانگیخت، اما در نهایت نتوانست اهداف مورد نظر را محقق کند. ضعفهای ساختاری توافق، بیاعتمادی ماندگار و مخالفت بازیگران قدرتمند، این توافق را تضعیف کردند و به حاشیه راند. در نهایت، خروج دونالد ترامپ از برجام در سال ۲۰۱۸ بار دیگر تنشها میان تهران و واشنگتن را شعلهور کرد و خاورمیانه را گرفتار بحرانهای پیدرپی ساخت.
اما امروز شش عامل کلیدی، مذاکرات ۲۰۲۵ را از مذاکرات ۲۰۱۵ متمایز میسازند و احتمال دستیابی به توافقی موفقتر و پایدارتر را افزایش میدهند. رفع مشکل ساختاری مذاکرات یعنی تغییر قالب مذاکرات از چندجانبه به دوجانبه، انگیزه شخصی ترامپ برای ثبت میراثی دیپلماتیک، تحولات توازن قدرت منطقهای پس از حملات ۷ اکتبر و درگیریهای بعدی، و همچنین تغییر مواضع بازیگران کلیدی مانند اسرائیل، کنگره آمریکا و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، همگی فضای مساعدتری برای توافق فراهم کردهاند. با توجه به تحولات منطقه، مذاکرات کنونی امکان موفقیت بیشتری دارند و حتی انتظار میرود توافق احتمالی ترامپ پایدارتر از برجام اوباما...👇
لینک متن کامل مقاله
http://irdiplomacy.ir/fa/news/2033252
لینک در توییتر👇
https://x.com/sepanj_khodaee/status/1927249453666189621?t=xxXRrUgQPD7sOOrFzP-tJQ&s=19
✍ دکتر اسفندیار خدایی
اخیراً دسترسی به یوتیوب بدون نیاز به فیلترشکن ممکن شد. یوتیوب بزرگترین دانشگاه جهانی و مطمئنترین راه ارتباطی نخبگان خلاق تولیدکننده محتوای علمی عمیق است و رفع فیلتر آن از نان شب هم واجبتر بود. بدون یوتیوب تولید محتوای با کیفیت و طولانی و انتشار آن در عرصه جهانی ممکن نیست. فیلتر کردن یوتیوب یعنی زنجیر کردن خلاقیت جوانان ایرانی در عصر هوش مصنوعی. یوتیوب خط مقدم جنگ نرم است و فیلتر کردن آن یعنی جنگ با آینده و مبارزه با درس و مدرسه.
یوتیوب یک برنامه رایگان برای دسترسی به آموزندهترین و مفیدترین ویدئوهای جهان برای حل مشکلات روزمره مردم است. در این پلتفرم همه کاربران میتوانند ویدئوهای آموزشی طولانی و با کیفیت بالا را دانلود و تماشا کنند و یا محتوای تولید شده خود را منتشر کنند. در حالیکه پلتفرمهایی مثل تلگرام، اینستاگرام و واتساپ برای پیامرسانی، محتوای کوتاه، و یا سرگرمی مناسبند. در یوتیوب هزاران ساعت محتواهای آموزشی تخصصی رایگان، باکیفیت و با دستهبندی مناسب در زمینههای مختلف با هم رقابت میکنند.
🌿 شما معمولاً وقتی سراغ یوتیوب میروید که سوال یا مشکلی دارید و میخواهید چیز جدیدی یاد بگیرید. وقتی که یخچال، ماشین لباسشویی، کولر و یا اتومبیل شما با مشکلی مواجه میشود، احتمالاً اولین کاری که میکنید در گوگل جستجو میکنید و گوگل هم غالباً اولین جایی که به شما پیشنهاد میدهد، ویدئوهای یوتیوب است که توسط متخصصان و فنیکاران تهیه شدهاند. لکن در ایران شما ناچار باید یک یا چند فیلترشکن اسرائیلی یا آمریکایی خوب و قابل اعتماد! روی گوشی خود نصب کنید و ناخواسته کنترل گوشی و امنیت سایبری خود را به آنها بسپارید.
🌿 وقتی که در استفاده از یکی از برنامههای گوشی به مشکل برمیخورید، مثلا میخواهید یک کلیپ بسازید و یا کیفیت صدا یا تصویر گوشی خود را تنظیم کنید و در گوگل برای حل مشکل جستجو میکنید، باز هم گوگل شما را به ویدئوهای یوتیوب ارجاع میدهد. و باز هم مانع فیلتر و فیلترشکن.
🌿 امروز دیگر در دنیا آموزش مدارس محدود به تابلو و گچ و ماژیک نیست. معلمان و دانشآموزان برای یادگیری زبان، ریاضی، فیزیک، تاریخ، شیمی و جغرافیا از ویدئوهای باکیفیت یوتیوب استفاده میکنند، بلکه خود ویدئو میسازند و در این پلتفرم رایگان کسب درآمد هم میکنند. اما معلمان و دانشآموزان ایرانی از این فرصت محرومند. حالا آقایان مدعی هستند که داریم به قله میرسیم!
🌿 دانشآموزان ایرانی برای استفاده از بهترین ویدئوهای درسی یوتیوب و برای دسترسی به راهنمایی ویدئوهای شرکت در بازیهای پیشرفته تعاملی باید چندین فیلترشکن رایگان خارحی را در گوشی خود نصب میکنند. اما آنها نمیدانند که هیچ چیز رایگانی وجود ندارد و هیچکس برای رضای خدا فیلترشکن رایگان تولید نمیکند.
🌿 ویدیوهای یوتیوب بهترین منابع برای دانشجویان جهت حل مسائل علمی و اجرای پروژههای فنی و پژوهشهای تخصصی برای پایاننامهها، رسالهها و تهیه مقالات و تولید ایدهها و انتشار تجربیات و یافتههای پژوهشی هستند.
🌿 یوتیوب بستری برای نمایش توانمندیهای فرهنگی، اقتصادی و علمی ایرانیان در سطح جهان فراهم میکند. نقطه قوت ایران نسبت به کشورهای منطقه، نیروی انسانی فرهیخته و فوقالعاده این کشور است. به جای ترس از مردم و فرار از جهان، بهتر آن است که شجاعانه با رفع فیلتر یوتیوب و با تشویق حضور فعال ایرانیان در تولید محتوا و انتشار در این پلتفرم جهانی، از جایگاه شایسته کشورمان دفاع کنیم. جمعیت خلاق و نیروی انسانی کارآمد ایرانی میتواند با تولید محتوا و استفاده از بستر پلتفرمهایی مثل یوتیوب با دنیا تعامل کند، به درآمدزایی ارزی برسد، تحریمهای ظالمانه را خنثی کند؛ تا آنجا که دنیا نیازمند و خواهان ما باشد و تصویر بهتری از ایران به جهانیان ارائه دهیم تا ما را نه به عنوان مزاحم و مانع و مصرفکننده، بلکه به عنوان یک منبع اصیل فرهنگ و هنر و ادبیات و صنعت و معماری و گردشگری و نوآوری و اخلاق نگاه کنند.
🌿 چگونه ممکن است در عصر هوش مصنوعی، جوان ایرانی بدون دسترسی به بزرگترین پلتفرم تولید محتوای علمی و آموزشی جهان، در عرصههای مختلف رقابت کند، وقتی که دست و پای او را با فیلتر و فیلترشکن بستهایم؟ درخشش ایران و ایرانیان در عصر هوش مصنوعی مستلزم دسترسی آزاد به منابع آموزشی و پلتفرمهای جهانی است. رفع فیلتر youtube اقدامی لازم برای درخشش ایرانیان در عصر هوش مصنوعی است.
دکتر اسفندیار خدایی
مذاکرات ۲۰۱۵ با سختیهای فروان در نهایت به توافق شکننده برجام انجامید. این توافق امیدهایی در زمینه رفع تحریمها و عادیسازی روابط ایران با جهان غرب ایجاد کرد، اما دوامی نداشت و هرگز به اهداف خود نرسید. برجام بهدلیل ضعفهای ساختاری، فشارهای مخالفان برجام و تداوم بیاعتمادی میان طرفین، در نهایت ناکام ماند. با خروج ترامپ از این توافق، تنشها میان تهران و واشنگتن بار دیگر اوج گرفت و منطقه خاورمیانه در آستانه بحرانهای پیاپی قرار گرفت.
در این نوشتار به مقایسه مذاکرات برجام با مذاکرات اخیر ترامپ با ایران میپردازیم. برخلاف فضای سنگین و پرچالش برجام، امروز شش عامل مهم، مسیر توافق جدید را هموارتر کرده و به توافق احتمالی شانس بیشتری بخشیده است. از ماهیت دوجانبه مذاکرات جدید و انگیزه شخصی ترامپ برای ساختن میراثی دیپلماتیک، گرفته تا تغییر موازنه قدرت در منطقه پس از حملات هفت اکتبر و تحولات غزه، لبنان و سوریه و تغییرات در مواضع بازیگران کلیدی چون اسرائیل، کنگره آمریکا و کشورهای عرب حوزه خلیجفارس – همگی به نفع توافق جدید عمل میکنند. با توجه این دلایل، پیشبینی میشود، این مذاکرات آسانتر به نتیجه برسد و توافق احتمالی، موثرتر و پایدارتر از برجام باشد.
۱. مذاکرات دوجانبه ایران و آمریکا احتمال موفقیت را افزایش داده.
برخلاف برجام سال ۲۰۱۵ که با مشارکت شش قدرت جهانی و ایران صورت گرفت، مذاکرات ۲۰۲۵ میان ترامپ و ایران دوجانبه است و عمان تنها نقش میانجی را ایفا میکند. عمان نه رقیب ایران است و نه آمریکا، و همین بیطرفی شانس موفقیت مذاکرات را افزایش داده است. در مذاکرات چندجانبه برجام، تضاد منافع و رقابت میان قدرتهایی چون چین، روسیه، آمریکا و اروپا روند مذاکرات را پیچیده میکرد. بطور کلی در مذاکره و معامله هرچه تعداد بازیگران بیشتر باشد، هماهنگی و مدیریت جلسات گفتگو، همراستا کردن منافع ملی و مقابله با دخالتهای مخالفان مذاکره، بیشتر میشود و جزئیات گفتگوها محرمانه نمیماند و موجب حاشیهسازی و بروز سوء تفاهمات و اختلال در مذاکرات میشود. در چنین شرایطی، مخالفان توافق – مانند اسرائیل – فرصت بیشتری برای تأثیرگذاری و ایجاد مانع از طریق نفوذ در برخی مذاکرهکنندگان پیدا میکنند. اما گفتوگوی متمرکز و مستقیم دوجانبه، این خطرات و مداخلات را به حداقل میرساند. لذا انتظار میرود مذاکرات دوجانبه اخیر ترامپ و ایران با سرعت بیشتری به پیش رود و به هدف نزدیکتر شود.
۲. ترامپ به دنبال میراثی ماندگار است، نه جنگ
ترامپ بیشتر به اهداف راهبردی خود فکر میکند تا جنگهای ایدئولوژیک. تمرکز او بر اقتصاد، منازعه تجاری با چین و سایر قدرتهای اقتصادی، الحاق کانادا و گرینلند به خاک آمریکا، مسئله مهاجران و مسائلی چون خاتمه دادن به جنگ اوکراین و بحران غزه است. ایران اولویت ترامپ نیست بلکه فقط یکی از بندهای فهرست بلندبالای دغدغههای بلندپروازانه اوست. ترامپ از تجربه تلزیخی جنگ پرهزینه جرج بوش پسر در عراق درس گرفته و نمیخواهد آمریکا را وارد جنگی فرسایشی با ایران کند. او در سال ۲۰۱۸ در دانشگاه میشیگان گفت: «آمریکا هفت تریلیون دلار در خاورمیانه هدر داد، بدون هیچ فایدهای». اکنون در آخرین دور ریاستجمهوری، ترامپ میخواهد میراثی ماندگار بر جای بگذارد و در رویای آن است که خود را در ردیف بزرگترین رؤسایجمهور آمریکا قرار دهد. همچنین او چشم به جایزه صلح نوبل دارد و بر این باور است که پایان دادن به جنگهای غزه و اوکراین و توافق با ایران میتواند او را به این هدف برساند – همانند اوباما که در سال ۲۰۰۹ این جایزه را دریافت کرد. برخلاف تصورات اولیه، شخصیت خودمحور ترامپ کمتر تحت تأثیر لابیهای صهیونیستی یا تندروهای جنگطلب جمهوریخواه قرار میگیرد. او جسورانه آنچه را که به نفع آمریکای ترامپ تشخیص میدهد، دنبال میکند و کمتر تحت کنترل لابیها و ارکان قدرت سنتی آمریکا قرار دارد و این امکان توفیق مذاکرات را افزایش میدهد.
۳. ایران توافق را بر جنگ ویرانگر و فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمهای سازمان ملل ترجیح میدهد
جمهوری اسلامی ترجیح میدهد به توافقی دست یابد تا اینکه وارد جنگ با ترامپ شود و زیرساختهای هستهایاش هدف قرار گیرد. چنین تقابلی نهتنها هزینههای اقتصادی، سیاسی و نظامی در پی دارد، بلکه با آسیب احتمالی به تاسیسات هستهای کشور، قدرت چانهزنی آینده ایران
اسفندیار خدایی: به شش دلیل مذاکرات به توافق میانجامد
1- برخلاف برجام که شش قدرت بزرگ و ایران حضور داشتند، مذاکرات ترامپ دو جانبه است، این احتمال توافق را بیشتر میکند چون رقابت و تضاد منافع قدرتهای بزرگ، مانع توافق میشود.
2- ترامپ توافق میخواهد نه جنگی که اولویتها و برنامههای او را بر هم بزند. اولویت او اقتصاد است. جنگ تعرفهای با چین است. الحاق کانادا و گرینلند است.
3- ایران توافق را بر جنگ و فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمهای سازمان ملل ترجیح میدهد.
4- برخلاف دوره برجام، امروز جمهوریخواهان متصدی دولت و غالباً حامی ترامپ هستند. دموکراتها هم قاعدتاً از توافق حمایت میکنند.
5- بعد از اتفاقات غزه، سوریه و لبنان و تضعیف محور مقاومت و رشد برنامه هستهای ایران، امروز اسرائیل هم بدنبال توافق است.
6- کشورهای عربی یعنی ساکنان کاخهای شیشهای خلیج فارس هم توافق را بر جنگ ترجیح میدهند.
در این زمینه، روی لینک زیر کلیک کنید و ویدئو را ببینید👇
خلاصه کتاب آیین زندگی دیل کارنگی How to Stop Worrying and Start Living
نوشته دیل کارنگی
✍ دکتر اسفندیار خدایی
این کتاب یکی از پرفروشترین کتابهای قرن بیستم جهان است و راهکارهایی عملی برای مقابله با نگرانی و اضطراب ارائه میدهد. این کتاب با مثالهای واقعی و پیشنهادهای ساده به خوانندگان کمک میکند زندگی شادی داشته باشند.
معرفی نویسنده
دیل کارنگی (Dale Carnegie) نویسنده و مدرس آمریکایی بود که در سال ۱۸۸۸ متولد شد و در سال ۱۹۵۵ درگذشت. او یکی از پیشگامان حوزهی توسعه فردی و مهارتهای ارتباطی است. کارنگی با ارائهی کتابها و دورههای آموزشی، میلیونها نفر را در سراسر جهان برای غلبه بر نگرانی، بهبود روابط اجتماعی و موفقیت در زندگی راهنمایی کرده است. معروفترین آثار او شامل آیین زندگی (How to Stop Worrying and Start Living) و چگونه دوست بیابیم و در مردم نفوذ کنیم (How to Win Friends and Influence People) هستند.
🌿 کتاب آیین زندگی یکی از تأثیرگذارترین کتابها در زمینهی خودیاری و غلبه بر نگرانی از ۱۹۴۸ تا کنون است. کارنگی در این کتاب با استفاده از مثالهای واقعی و راهکارهای عملی، روشهایی برای مقابله با استرس و اضطراب ارائه میدهد. محتوای کتاب شامل راههای تمرکز بر لحظه حال، پذیرش واقعیت، کاهش فشارهای روانی و دستیابی به یک زندگی آرامتر و شادتر است.
🔹 چند جمله از بزرگان دربارهی این کتاب
نورمن وینسنت پیل (نویسندهی کتاب قدرت تفکر مثبت):
«این کتاب مانند یک راهنمای نجات برای افرادی است که نگرانیهای روزمره زندگیشان را از پا درآورده است. پیشنهادهای آن عملی و اثربخشاند.»
برایان تریسی (نویسنده و سخنران انگیزشی):
«دیل کارنگی در این کتاب اصولی را آموزش میدهد که اگر بهدرستی اجرا شوند، میتوانند زندگی هر کسی را متحول کنند.»
استفان کاوی (نویسندهی کتاب ۷ عادت مردمان مؤثر):
«آیین زندگی فقط یک کتاب نیست؛ یک فلسفهی زندگی است که میتواند آرامش ذهنی و شادی را به ارمغان بیاورد.»
اپرا وینفری (مجری و نویسندهی مشهور):
«این کتاب به من یاد داد چگونه نگرانی را کنترل کنم و با آرامش بیشتری زندگی کنم.»
کتاب آیین زندگی همچنان یکی از بهترین منابع برای کاهش استرس و داشتن زندگی متعادلتر محسوب میشود.
🔹 خلاصهای از درسهای مهم کتاب آیین زندگی (چگونه بر نگرانیهای خود غلبه کنیم) به شرح زیر است:
۱. در لحظه زندگی کنید
گذشته را رها کنید و نگران آینده نباشید.
فقط روی امروز تمرکز کنید و کارهایی که در کنترل شماست را انجام دهید. نویسنده با حکایتهای کوتاه و جذاب واقعی و جذاب کمک میکتد که امروزمان را بسازیم و نگرن فردا نباشیم.
۲. نگرانی را عاقلانه تحلیل کنید
مشکل را مشخص کنید. بسیاری از نگرانیهای ما ریشه در توهم دارند نه در واقعیت. اگر بطور علمی و عاقلانه مسئله را بررسی کنیم، لشکر ترس و توهم بر ما حاکم نمیشود.
اصلاً بدترین حالت ممکن را در نظر بگیرید. خود را برای پذیرش آن آماده کنید. سپس برای بهبود شرایط تلاش کنید.
۳. خود را مشغول نگه دارید
بیکاری و بیهدفی نگرانی را افزایش میدهد. با کارهای مفید، ذهن خود را از نگرانی دور کنید. بیکاری و خلاء، فضا را برای نگرانی فراهم میکند.
۴. از نظر دیگران نترسید
مردم بیشتر به مشکلات خود فکر میکنند تا به شما. حرف مردم شما را دچار ترس و تردید نکند. شما هیچ وقت نمیتوانید همه را راضی کنید.
نگران قضاوت دیگران نباشید و زندگی خود را پیش ببرید.
۵. کارها را اولویتبندی کنید
وظایف مهمتر را مشخص کنید و روی آنها تمرکز کنید. از کمالگرایی بیش از حد دوری کنید.
۶. مثبتاندیش باشید
به جای فکر کردن به مشکلات، روی راهحلها تمرکز کنید. بجا تمرکز بر نداشتههایتان، داشتههای خود را بشمارید و بخاطر آنها از خدا تشکر کنید. قدردانی و سپاسگزاری را تمرین کنید.
۷. استراحت و آرامش را جدی بگیرید
استراحت کافی داشته باشید تا ذهن شما خسته نشود. ریشه بسیاری از نگرانیها فیزیکی و جسمی است. از تکنیکهای تمدد اعصاب مانند تنفس عمیق و ورزش استفاده کنید.
۸. به دیگران کمک کنید
یکی از بهترین راههای مبارزه با نگرانی این است که به دیگران کمک کنید تا نگرانیهای شما کمتر شود. فعالیتهای اجتماعی و خیرخواهانه روحیه را تقویت میکند.
۹. واقعیتها را بپذیرید
برخی مشکلات را نمیتوان تغییر داد، پس باید آنها را پذیرفت. نگرانی درباره مسائل غیرقابل کنترل، تنها باعث استرس بیشتر میشود. وقتی شما نمیتوانید بعضی چیزها را تغییر دهید، پس خودتان را بیهوده عذاب ندهید.
۱۰. از انتقادها ناراحت نشوید
انتقاد بخشی از زندگی است، آن را شخصی نگیرید. از انتقادهای سازنده یاد بگیرید و بقیه را نادیده بگیرید.
این کتاب توصیههای ساده اما عمیقی ارائه میدهد که میتواند نگرانی و اضطراب را کاهش داده و کیفیت زندگی را بهبود بخشد.
دکتر اسفندیار خدایی
🌿 جمهوری اسلامی به نقطهای رسیده که باید بین آرمانگرایی و واقعگرایی، یکی را انتخاب کند. اصولاً تصمیمگیری برای جمهوری اسلامی در موضوعات مهم همواره سخت بوده است. هنوز در موضوع ماهواره تصمیم مشخصی نگرفتهایم. تصمیم نهایی در موضوع حجاب هم در هالهای از ابهام است. در موضوع هدفمندی یارانهها هم همینطور. در سیاست خارجی نیز مشخص نکردهایم که به دنبال سازگاری با واقعیتها هستیم یا آرمانهایی همچون نابودی آمریکا و اسرائیل و شرق و غرب. اگر در پایان جنگ هشتساله با عراق به درستی تصمیم به پایان جنگ گرفتیم، از آن به عنوان شکست تلخ یا جام زهر یاد میکنیم. اما سازگاری با طبیعت شکست نیست، بلکه پیروزی بر توهمات ایدئولوژیک را باید جشن گرفت.
🌿 اکنون زمان شکستن نفس و پذیرش اشتباهات گذشته است
توهم توطئه
دکتر اسفندیار خدایی
خودشون شاه رو بردن و خمینی رو آوردن، هر وقت هم بخوان بساط جمهوری اسلامی رو جمع میکنن، مردم کارهای نیستن. قالیباف رئیسجمهوره، خیالتون راحت! از قبل تعیین شده. از اول معلوم بود که برنامهشون پزشکیانه، انتخابات یه فیلم بود.
یازده سپتامبر کار خود آمریکا بود. کرونا هم کار آمریکا بود. حمله عراق به ایران هم کار آمریکا بود. حوزه علمیه قم رو انگلیسیها تاسیس کردند. همه چیز جمهوری اسلامی دست روس و انگلیسه. کارگردان اصلی اونان که پشت پرده تصمیم میگیرن. اونا دستور میدن کی بیاد، کی بره، کی بمیره، کی نمیره.
ادعاهای بالا درست هستند یا غلط؟ نمیدانم. شما هم خودتون رو اذیت نکنید! مهم روش استدلال و طرز تفکری است که به سرعت و قاطعیت به نتایج ساده و عوامپسند بالا میرسه و با کمترین زحمت، علل و عوامل اصلی رو به حاشیه میبره و دفن میکنه.
مردم مبتلا به توهم توطئه، اراده خود را هیچ میپندارند و همه چیز را به قدرتهای موهوم حاکم و قدرتهای افسانهای بیگانه نسبت میدهند.
توهم توطئه امکان کنشگری و نقشآفرینی را از مردم سلب میکنه وانگیزه حرکت و تفکر را از مردم سلب میکنه تا تسلیم حوادث بشن و قدر فرصتها رو ندونن.
🌎 آیا مردم ایران از حمله آمریکا استقبال میکنند؟
🔹 مجری ادعا میکنه که اگر آمریکا به ایران حمله کند مردم ایران استقبال میکنند.
🌿 ببینید پاسخ دکتر محمد فاضلی جامعه شناس و استاد علوم سیاسی دانشگاه. تحلیلی واقعبینانه و علمی.
اسفندیار خدایی
دکترای مطالعات آمریکا از دانشگاه تهران
سالهاست که مرگ بر آمریکا، نه در شعار، بلکه در عمل، و نه در سیاست خارجی، بلکه در تمام عرصههای داخلی و خارجی، محور سیاستهای جمهوری اسلامی است و بر تمام شئون زندگی ما از مدرسه و مسجد تا مجلس و رسانه و دانشگاه سایه افکنده است؛ و آمریکاستیزی اصلیترین معیار انتخاب مسئولان و ملاک تعیین دوستان و دشمنان داخلی و خارجیمان بوده است. متقابلاً آمریکا نیز در دشمنی با جمهوری اسلامی سنگ تمام گذاشته و از هیچ فرصتی برای ضربه زدن به کشورمان مضایقه نکرده است. به عنوان نمونه، تحریمهای آمریکا پس از خروج ترامپ از برجام، به گفته محمدجواد ظریف، بیش از یک هزار میلیارد دلار بر اقتصاد ایران آسیب وارد کرده است. خسارت تحریمهای آمریکا قبل از توافق برجام نیز همین حدود برآورد شده است. جالب است بدانید کل بودجه عمرانی کشور در سال ۱۴۰۰ حدود یکصد و چهار هزار میلیارد تومان بود که با محاسبه دلار سی هزار تومانی میشود کمتر از سه و نیم میلیارد دلار. حالا این رقم را مقایسه کنید با خسارت دو تریلیون دلاری تحریمهای آمریکا تا عمق این خسارتها را دریابید. بعلاوه خسارتهای جنگ روانی و تبلیغاتی ایرانهراسی، آسیب تحریمها به بیماران و کودکان، بیکاری جوانان و فروپاشی خانوادهها و فقر و فساد و فحشاء، فرار مغزها، و تبعات فسادآور دور زدن تحریمها و محدودیتهای علمی و تکنولوژیکی و حتی چراغ سبز آمریکا به صدام حسین در حمله عراق به ایران پس از تسخیر سفارت آمریکا و خسارتهای مالی و جانی فراوان این جنگ هشت ساله را هم در نظر بگیرید.
در این جدال نابرابر مقابل آمریکا، هزاران میلیارد دلار خسارت دیدهایم و ارزش پولمان بیش از چهار هزار برابر کاهش یافته و بیشتر جمعیت کشورمان به زیر خط فقر رفته است و بهترین دوران سرمایه انسانی جمعیت جوان کشور برای توسعه، تلف شده است. راستی جمهوری اسلامی چه خسارتهایی به اقتصاد و دولت و ملت آمریکا وارد کرده؟ ادامه این راه به زیان کدام طرف این درگیری است و کدام به سمت پرتگاه نزدیک می شود؟ آیا واقعاً راه سومی جز ادامه آمریکاستیزی یا تسلیم خفت بار وجود ندارد؟ آیا آمریکا و جمهوری اسلامی ناچارند که این جدال ایدئولوژیک را تا انتها یعنی تا نابودی یکی از طرفین ادامه دهند؟ خیر، اصولاً هنر سیاست به این است که بن بست موجود را بشکند و راه سومی بیابد یا بسازد و با بهرهگیری از تجربیات سایر ملتها، حصار دوگانه جنگ نابرابر و تسلیم حقارتآمیز را بشکند. تعریف سیاست به این است که بیشتر ضربه بزنیم و کمتر ضربه بخوریم بلکه دشمنی خسارت بار را به رقابت و فرصتی برای رشد و پیشرفت تبدیل کنیم. ساعتی تفکر بهتر از هفتاد سال عبادت است.
آمریکاستیزان بخشی از واقعیتها را بخوبی میبینند، اما بخشی را نادیده میگیرند یا بیاهمیت و طبیعی و بدیهی قلمداد میکنند. آنها بدرستی مو را از ماست میکشند، اما کوه را از کاه تشخیص نمیدهند. آنها بررسی مواضع و سخنان آمریکاستیزان نشان می دهد که استدلالهای ایشان بر چهار فرض یا ستون لرزان زیر استوار است:
1️⃣ فرض اول: ما بخاطر استقلالمان مقابل آمریکا ایستادهایم. کشورهایی که مثل ما مقابل آمریکا نمیایستند، مستعمره و نوکر آمریکایند.
همه کشورها با آمریکا در برخی زمینهها اختلاف منافع دارند و با روش خودشان با آمریکا مقابله میکنند. رسالت نابودسازی و مقابله با آمریکا فقط بر عهده ملت ایران نیست. چین در عصر مائو همانند ایران امروز بدنبال مالیدن پوزه آمریکا بر خاک بود اما در آن دعوای ایدئولوژیک نتیجهای جز فقر و فلاکت و مرگ میلیونها چینی نداشت. پس از مرگ مائو، رهبر جدید چین، دنگ شیائوپینگ هوشمندانه روش بهتری برای مقابله با آمریکا یافت. چین به تدریج از طریق اقتصادی، بازار آمریکا و متحدان آمریکا را تسخیر و به خود وابسته کرد. امروز آمریکا سالیانه ۲۰۰ میلیارد دلار در مقابل چین کسری تجاری دارد، یعنی روزانه بیش از نیم میلیارد دلار از سرمایههای آمریکا به چین پرواز میکند. وقتی متخصصین آمریکایی در کارخانههای چینی استخدام میشوند مثل این است که چین این سربازان و فرماندهان آمریکایی را کشته بلکه بدون شلیک گلوله، به اسارت گرفته است. سایر کشورها مثل ژاپن، آلمان، بنگلادش، امارات، عمان، مالزی، قطر، ترکیه و برزیل نیز با روشهای مشابه بدون سرشاخ شدن با آمریکا، گلیم خود را از آب کشیدهاند و با خیزش خود موجب شده اند که همان آمریکای ابرقدرت که زمانی ۴۰ درصد اقتصاد جهان را خود داشت اکنون ۲۳ درصد سهم دارد؛ پیشبینی میشود با خیزش هند و اندونزی و پاکستان و بنگلادش در چند سال آینده، مالکیت آمریکا از سیب اقتصاد جهانی به ۱۷ درصد کاهش یابد. پس این فرض آمریکاستیزان که بقیه کشورها مستعمره و نوکر آمریکایند و فقط ما در مقابل آمریکا سینه سپر کرده ایم و از استقلال خود پاسداری می کنیم، درست نیست. ضمناً این چه استقلالی است که با عطسه ترامپ و سرفه بایدن، ارزش پول ملی ما به فنا میرود و میلیونها خانوار ایرانی به خاک سیاه مینشینند؟ آیا آمریکا میتواند چنین بلایی بر سر فیلیپین، قزاقستان و مالزی هم بیاورد؟ چه غروری باعث شده که ما از تجارب سایر کشورها برای حفاظت از منافع خود در مقابله با آمریکا استفاده نکنیم و در موضع ضعف قرار بگیریم؟
2️⃣ دومین فرض: آمریکا دشمن ماست
تمام شواهدی که اول این مقاله ذکر شد، نشان میدهد که بله، آمریکا دشمن ماست. آیا همین برای آمریکاستیزی کفایت نمیکند؟ آمریکا به دنبال منافع خود است نه دعوا و دشمنی، آمریکا اگر آمریکاست به همین دلیل است که منافع خود را عاقلانه دنبال می کند. البته گاهی تحت تاثیر لابی ها اشتباه هم می کند و به منافع خود آسیب می رساند. اشتباه آمریکاستیزان در این است که فقط یک دشمن را می بینند و آن هم آمریکاست و فقط یک راه را میشناسند آن هم مقابله مستقیم سیاسی و نظامی است. این فرض آمریکاستیزان باعث شده که سایر تهدیدات و دشمنان و سایر راههای مبارزه را نبینند و یا کوچک بشمارند. اما آمریکاهای دیگری هم هستند که بیش از ایالات متحده کشورمان را تهدید میکنند: یکی
دکتر اسفندیار خدایی
🌿 خروج محمدجواد ظریف از دولت مسعود پزشکیان یکی از مهمترین تحولات سیاسی اخیر ایران است. ظریف که سالها چهره شاخص دیپلماسی جمهوری اسلامی بود، نهتنها در مذاکرات هستهای نقشی کلیدی داشت، بلکه در تعاملات منطقهای و بینالمللی ایران نیز تأثیرگذار بود. این تحول چه تأثیری بر سیاست خارجی ایران، جایگاه دولت پزشکیان و آینده اصلاحطلبان خواهد داشت؟
اسفندیار خدایی
آمریکا برای ما فقط یک کشور خارجی نیست؛ بلکه یک موضوع دینی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی است که در زندگی و خانه و مدرسه و مسجد و رسانه و حتی سر سفره ما حضور دارد. برخی عاشق آمریکائیم و آن را الگو می پنداریم برخی از آمریکا متنفریم و مرگ بر آمریکا را شعار ملی میدانیم. نفرت و عشق آمریکاستیزان و آمریکاپرستان برای آنها سرگرمی و ابزار شهرت و قدرت است اما برای ملت ایران مسئله زندگی است. سرنوشت هیچ ملتی بیش از ملت ایران به تصمیم سیاستمداران آمریکا وابسته نیست. تصمیم آنها ارزش پول ملی ما را بالا و پایین می برد، زندگی ما را شخم می زند و شرافت و عزت ما را بازیچه میگرداند. مردم ترکش خمپارههای این جنگ اقتصادی را در زندگی خود میبینند و صدای زوزه گلولههای تحریم، که سینه جوانان و کودکان و بیماران را میشکافد را میشنوند و جای خالی هزاران میلیارد دلاری که در این راه قربانی میشود را احساس میکنند.
🌿 در این جدال، آمریکاستیزان و آمریکاپرستان کمترین آسیب را میبینند. آنها از دور نظارهگر و سرگرم توهمات آمریکاشناسی خود هستند. گرچه در زمینه کاری خود نیازی به کسب تخصص نمی بینند اما در زمینه آمریکاشناسی، خود را متخصص میدانند. گاهی بخوبی مو را از ماست می کشند و ریزترین مشکلات یا محسنات آمریکا را میبینند، اما تفاوت کاه و کوه را تشخیص نمیدهند. نیازی به مطالعه تاریخ آمریکا نمیبینند و چوبی که در آستین ملت فرو رفته را احساس نمیکنند. آنها مسئله آمریکا را به عشق و نفرت خلاصه میکنند. خود در برج عاج نشسته به راحتی به دیگران برچسب ترسو، مزدور آمریکا و یا مرتجع و مزدور حکومت میزنند. آنها در مناظرات و گفتگوها به آسانی بحث را منحرف و آب را گلآلود میکنند و همواره با شواهد عجیب و غریبی ثابت میکنند که فقط آنها آمریکا را میشناسند. منافع ملی ما قربانی توهمات این دو گروه میشود. خطر آمریکاپرستانِ کمینکرده از آمریکاستیزانِ در قدرت، کمتر نیست.
🌿 آمریکاپرستان و آمریکاستیزان در یک نقطه با هم اشتراک دارند و آن اینکه آمریکا در مرکز کائنات است و
✍ دکتر اسفندیار خدایی
🔹 خبرآنلاین
🌿 جلسهای که میان دونالد ترامپ، ونس معاون او، و زلنسکی برگزار شد، به یکی از پرتنشترین و بحثبرانگیزترین لحظات تاریخ سیاست معاصر تبدیل شده است. این رویداد، که بهطور زنده از تلویزیون پخش شد، به تعبیر روزنامه ایندیپندنت، «این اتفاق در تاریخ شوکآورترین و بیرحمانهترین اتفاق سیاسی در پخش زنده» بود. «این لحظهای بود که یک ملت از نقشه جهان محو شد. این اتفاق فراتر از مرزهای اوکراین رفت و نقطه عطفی در تاریخ اروپا بود. زلنسکی کوچکقامت برای حیات خودش و کشورش شجاعانه جنگید اما از کاخ سفید اخراج شد.»
🌿 مدودف رئیسجمهور سابق روسیه سرخوش از این اتفاق بزرگ نوشت: «این خوک کثیف و بیادب (زلنسکی) بالاخره در کاخ سفید سیلی محکمی خورد. ترامپ به درستی میگوید رژیم کییف در حال قمار با جنگ جهانی سوم است.» اما نانسی پلوسی، رئیس سابق مجلس نمایندگان آمریکا، این ماجرا را «شکستی برای ترامپ» خواند و مدعی شد که او «خود را در برابر مردم جهان در کنار پوتین قرار داد.» برخی رهبران اروپایی نیز واکنش نشان دادند. جوزپ بورل، رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا، این جلسه را «نمایشی شرمآور» خواند که «به دور از جایگاه یک رئیسجمهور آمریکا» بود.
🌿 امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه، حمایت قاطع خود از اوکراین را اعلام کرد، درحالیکه رهبران اسپانیا و لهستان نیز بر ادامه حمایتشان از کییف تأکید کردند. وزیر امور خارجه آلمان نیز گفت: این رسوایی روشن کرد که نظم باید بیش از هر زمان دیگری در برابر قدرتهای قوی تر محافظت شود. استارمر نخست وزیر انگلستان هم بدون اشاره به این جلسه بر حمایت از اوکراین تاکید کرد.
🌿 این رویداد یک پیام جدی برای متحدان و مخالفان آمریکا داشت. متحدانی همچون تایوان و کره جنوبی باید در مورد میزان اتکای خود به آمریکا تجدیدنظر کنند، درحالیکه حکومت چین و جمهوری اسلامی این را نشانهای از بیثباتی در سیاست خارجی واشنگتن خواهند دانست. اما در میان متحدان آمریکا فقط یک استثناء وجود دارد که ترامپ بعید است به او پشت کند و آن اسرائیل است که با وجود لابی قدرتمند اسرائیل نفوذ گسترده¬ای بر دولت ترامپ دارد. شاید اگر اوکراین هم چنان لابی پرنفوذی داشت جلسه دیشب به گونهای دیگر پیش میرفت.
🔹 فرصتها و تهدیدها برای ایران
این اتفاق پیامهای متناقضی برای ایران به همراه دارد. از یک طرف اینکه آمریکا پشت یک متحد خود را خالی کرده و این صحنه خوشایندی برای مسئولان ایرانی است. اما اگر آمریکا و روسیه رابطهای نزدیکتر برقرار کنند، کشورمان در موقعیت پیچیدهای قرار میگیرد. روسیه ممکن است از ایران به عنوان یک کارت برای تامین منافع خود استفاده کند. جمهوری اسلامی باید روابط با روسیه و دیگر قدرتها را بهطور راهبردی مدیریت کند و اجازه ندهد دشمتی دائمی و ایدیولوژیک با آمریکا، کشورمان را در دام روسیه و چین گرفتار کند. چرا این قدرتها بر اساس منافع خود عمل میکنند، نه دعواهای ایدیولوژیک.
🔹 ترامپ و پوتین بر سر ایران هم معامله میکنند؟
برخی تحلیلها مدعی هستند آمریکا و روسیه پشت پرده با هم معامله کردهاند. آمریکا اوکراین را قربانی میکند و روسیه مثل همیشه هم مثل همیشه پشت ایران را خالی خواهد کرد تا با دست پر از جنگ نفسگیر اوکراین خارج شود. لکن باید به این نکته توجه داشت که اوکراین بهطور کامل وابسته به قدرتهای غربی و آمریکا در جنگ با روسیه است. در حالی که ایران، استقلال عمل بیشتری در سیاستهای خود دارد. هرچند ممکن است اتحاد میان روسیه و آمریکا تهدیدی برای ایران باشد، اما ایران هیچگاه بهطور کامل تحت نفوذ روسیه قرار نداشته است.
🌿 روسیه حتماً از رابطه با ایران بهعنوان یکی از ابزارهای خود در تعاملات بینالمللی استفاده میکند، اما بر ایران نفوذی مشابه آمریکا بر اوکراین، ندارد و پوتین نمیتواند رفتاری مشابه زلنسکی با مثلاً رئیسجمهور پزشکیان داشته باشد. اما این را باید بدانیم که با فرض اینکه پوتین چنان نفوذی داشته باشد بعید است از ترامپ جوانمردتر باشد.
🌿 بهویژه بعد از جنگ اوکراین، روسیه در جایگاهی نیست که بتواند همانند رفتار آمریکا با اوکراین با ایران نیز همانگونه برخورد کند. بلکه در جنگ اوکراین این روسیه بود که به تجهیزات و پهبادهای ایران نیاز داشت. گرچه بعد از سقوط بشاراسد در سوریه و ضرباتی که متحدان ایران در جنگ با اسرائیل دیدهاند شرایط تغییر کرده، اما همچنان روسیه در چنان شرایطی نیست و در سوریه خود نیز بازنده بوده است.
🌿 اتفاقی که در آن شب طوفانی در کاخ سفید رخ داد نه اولین و نه آخرین اتفاق از این قبیل است. قدرتهای بزرگ برای منافع خود همواره بر سر قدرتهای کوچکتر معامله کردهاند و معامله خواهند کرد.
منبع👇
Khabaronline.ir/news/2032155
مقایسه شرکای تجاری چین و آمریکا در ابتدای قرن و حالا
نقشه کشورهای که آمریکا یا چین بزرگترین شریک تجاری شان بوده اند؛ مقایسه سال ۲۰۰۰ با ۲۰۲۴.
جالب اینکه ترامپ با کانادا و مکزیک هم سخت درگیر شده و ممکنه آنها هم به زودی قرمز بشوند
لینک آدرس اسفندیار خدایی در توییتر:
https://x.com/sepanj_khodaee?t=CgC9dLDVnkfDR9C50m1ORQ&s=09
اسفندیار خدایی
بایدن در برخی زمینههای اقتصادی و سیاست خارجی، دستاوردهایی قابل توجه داشت اما این موفقیتها در سایه سیاستهای غلط، ضعف اقتدار و تصمیمات اشتباه و بیبرنامگیها به حاشیه رفت. مدیریت بحران کرونا و بهبود وضعیت اقتصادی، تلاش برای اصلاحات در زیرساختها و اتخاذ سیاستهای خارجی فعال، از جمله اقدامات کلیدی در این دوران بود. ناکامیهای بایدن در حوزههایی مثل سیاستهای مهاجرتی، بیبرنامگی در کنترل بحرانهای بینالمللی و ضعف تیم اقتصادی او زمینه را برای بازگشت ترامپ فراهم کرد.
🔹 دستاوردهای بایدن
مدیریت بحران کرونا و بازسازی اقتصادی
یکی از اولویتهای اصلی بایدن در آغاز ریاستجمهوریاش، مقابله با بحرانهای اقتصادی و بهداشتی ناشی از کرونا بود. در این راستا، او موفق به تصویب طرح 1.9 تریلیون دلاری برای نجات اقتصاد آمریکا شد که شامل کمکهای مالی مستقیم به خانوارها، تسریع در فرآیند واکسیناسیون و حمایت از کسبوکارها میشد. این طرح نه تنها به کاهش نرخ بیکاری از 6.4% در ابتدای سال 2021 به 3.6% در سال 2023 کمک کرد، بلکه باعث تسریع در روند بازگشت به وضعیت عادی اقتصادی شد.
تحول در زیرساختها
یکی دیگر از دستاوردهای برجسته بایدن، تصویب طرح 1.2 تریلیون دلاری برای نوسازی زیرساختهای آمریکا بود. این طرح شامل پروژههایی در زمینه حملونقل، دسترسی به اینترنت پرسرعت و انرژیهای تجدیدپذیر بود. این پروژهها نه تنها به بهبود وضعیت زیرساختها کمک کرده بلکه منجر به ایجاد فرصتهای شغلی جدید و رشد اقتصادی پایدار در آینده خواهد شد. این برنامه در واقع بزرگترین بسته سرمایهگذاری در تاریخ ایالات متحده است.
حمایت از اوکراین
در پاسخ به حمله روسیه به اوکراین، بایدن اقدام به ارائه کمکهای نظامی، اقتصادی و انسانی به اوکراین کرد. این اقدامات باعث تقویت روابط ایالات متحده با متحدان اروپایی و ایجاد جبههای متحد در برابر تهدیدات روسیه شد. سیاست خارجی بایدن در این زمینه همچنین به تقویت موقعیت آمریکا در سطح جهانی انجامید و به عنوان یکی از اولویتهای مهم دولت او در عرصه جهانی شناخته شد.
رهبری ائتلاف تغییرات اقلیمی
در زمینه تغییرات اقلیمی، بایدن با بازگشت به توافقنامه پاریس و تصویب قوانین حمایتی برای انرژیهای پاک، گامهای اساسی برداشت. تصویب قانون کاهش تورم و تخصیص 369 میلیارد دلار برای توسعه انرژیهای تجدیدپذیر و مقابله با تغییرات اقلیمی نشاندهنده تعهد جدی دولت بایدن به کاهش گازهای گلخانهای و حمایت از محیطزیست است. این اقدامات نه تنها به کاهش آلودگی کمک کرده، بلکه زمینهساز ایجاد تحول در صنعت انرژی و حملونقل آمریکا میشود.
🔹 چالشها و ناکامیها
خروج فضاحتبار از افغانستان
خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان در آگوست 2021 به عنوان یکی از بزرگترین چالشهای دوران ریاستجمهوری بایدن شناخته میشود. این خروج با مشکلات متعددی همراه بود که از جمله آنها میتوان به سقوط سریع دولت افغانستان، بازگشت طالبان به قدرت و مشکلات در برنامهریزی و اجرای عملیات تخلیه اشاره کرد. این بحران به شدت مورد انتقاد قرار گرفت و به عنوان نقطه ضعفی در مدیریت بایدن مطرح شد.
مسئله مهاجران غیرقانونی
سیاستهای مرزی بایدن به طور قابل توجهی باعث افزایش مهاجرت غیرقانونی شد. در سال 2023، رقم مهاجرت غیر قانونی بطور بیسابقه افزایش یافت و فشار زیادی به تأسیسات مرزی وارد کرده و نگرانیهای امنیتی را به همراه داشت. این مسئله همچنین به چالش سیاسی برای دولت بایدن تبدیل شد و کارت برنده ترامپ در انتخابات شد.
تورم و بیبرنامگی اقتصادی
اگرچه دولت بایدن در بسیاری از عرصههای اقتصادی پیشرفتهایی داشته است، اما افزایش تورم به بیش از 9% در سال 2022، به یکی از مهمترین چالشها تبدیل شد. این افزایش قیمتها باعث کاهش قدرت خرید مردم و افزایش نگرانیها در مورد وضعیت اقتصادی آینده کشور شد. این مسئله، به ویژه در انتخابات میاندورهای 2022، به موضوعی پر بحث تبدیل شد.
بیبرنامگی در اوکراین و غزه
در دوران ریاستجمهوری بایدن، بحرانهای مختلف بینالمللی از جمله جنگ اوکراین و بحرانهای خاورمیانه بروز کردند. بسیاری از منتقدان بر این باورند که ضعف در رهبری آمریکا و عدم مدیریت مؤثر بحرانها در برخی از این موارد، به کاهش اعتبار آمریکا در سطح جهانی منجر شد. این چالشها، به ویژه در منطقه خاورمیانه، آسیبهایی به روابط ایالات متحده با کشورهای عربی و مسلمان وارد کرد.
اشتباه در نامزدی دوباره
تصمیم بایدن برای نامزدی دوباره در انتخابات 2024 با توجه به وضعیت جسمانی و ذهنی، احتمالاً بزرگترین اشتباه او بود. این تصمیم موجب بحران در حزب دموکرات شد و شانس ترامپ برای بازگشت به قدرت را افزایش داد. کنار رفتن دیرهنگام بایدن، موجب شد کامالا هریس عجولانه و بدون رقابت درونحزبی، نامزد دموکراتها شود.
بایدن با وجود دستاوردهای چشمگیر در زمینههای اقتصادی، سیاست خارجی، تغییرات اقلیمی و زیرساختها، نتوانست کارنامه قابلقبولی ارائه دهد. ناکامیها در سیاست خارجی و مشکلات اقتصادی بر میراث او سایه انداخته است. بحرانهایی مانند خروج فضاحتبار از افغانستان، افزایش تورم و مسائل مرزی، و بیبرنامگی در بحرانهای اوکراین و غزه، برای قرار گرفت بایدن در لیست رئیسجمورهای ناکام کافی است. علاوه بر این، تصمیم بایدن برای نامزدی دوباره در انتخابات ۲۰۲۴ با توجه به وضعیت جسمانی و ذهنی، اوضاع را بدتر کرد و تصویر ضعیفتری از او در حافظه تاریخ به یادگار گذاشت.
🔹 خودشون شاه رو بردن و خمینی رو آوردن، هر وقت هم بخوان بساط جمهوری اسلامی رو جمع میکنن. تا اونا نخوان، هیچی نمیشه.
🔹 خیالتون راحت! قالیباف رئیسجمهوره و از قبل تعیین شده، از بالا اونو میخوان. انتخابات فقط تشریفاته.
🔹 شک نکنید نظام تصمیم گرفته که جلیلی رئیسجمهور بشه، اصلاً خودشون آوردنش مرحله دوم، رای مردم مهم نیست.
🔹 از اول معلوم بود که برنامهشون پزشکیانه، همه این انتخابات یه فیلم بود.
🔹 ترور فلان سردار و سقوط هواپیمای فلان سیاستمدار هم کار خودشونه.
🔹 صدا و سیما: تیراندازی اخیر به ترامپ که از دو میلیمتری جمجمهش رد شد، ساختگی و کار خودش بود!
🔹 حوزه علمیه قم رو انگلیسیها تاسیس کردند. همه چیز جمهوری اسلامی دست روس و انگلیسه. کارگردان اصلی اونان که پشت پرده تصمیم میگیرن. اونا دستور میدن کی بیاد، کی بره، کی بمیره، کی نمیره. اینا بدون اجازه اونا، آب هم نمیخورن.
🔹 شک نکنید که حملات یازده سپتامبر کار خودشون بود. از قبل برنامه داشتن.
🔹 اوایل که کرونا در چین پیدا شد، با قاطعیت میگفتند: ویروس کرونا کار آمریکاست تا چین رو از پای دراره. اما وقتیکه تلفات کرونا در آمریکا و اروپا به اوج رسید، میگفتند: دیدید چطور چین با یه ویروس پدر آمریکا رو درآورد؟
کرونا قطعاً یه توطئه بود.
🌿 ادعاهای بالا درست هستند یا غلط؟ نمیدونم، شما هم خودتون رو اذیت نکنید! مهم نیست که اینها درستن یا غلط.
مهم روش استدلال و طرز تفکری است که به سرعت و قاطعیت به نتایج ساده و عوامپسند بالا میرسه و با کمترین زحمت، علل و عوامل اصلی رو به حاشیه میبره و دفن میکنه. در علوم انسانی نظریه دادن و ادعا کردن کار سختی نیست و همیشه شواهدی برای هر تئوری میتوان یافت، اما اثبات نادرستی و رد یک نظریه، بسیار دشوار و وقتگیره. انداختن یک سنگ داخل چاه، کار سختی نیست اما بیرون آوردنش کار حضرت فیله.
🌿 توهم توطئه، بیماری جدیدی نیست. همیشه کسانی هستن که همه چیز رو با عینک بدبینی و توطئه میبینن. اما وقتی که جمعیت زیادی از نخبگان و مردم مبتلا بشن، این اختلال تبدیل به یک بیماری خطرناک اجتماعی میشه. مردم همه چیز را به چشم توطئه از پیش تعیین شده میبینن و نقش خود در تحولات جامعه رو انکار میکنن و قدرت حاکم یا قدرتهای بیگانه نامرئی را در جایگاه خدا تصور میکنن. بقول خلیل ملکی، توهم شکست ناپذیری انگلستان، مهمترین سلاح انگلیسیهاست. توهم توطئه بهترین راه تسلیم و انفعال مردم است و قدرت اندیشدن، کنشگری برای ایجاد تغییر و مسئولیتپذیری را از آدمها سلب میکنه.
🌿 توهم توطئه فقط منحصر به ما ایرانیها نیست. در جوامعی که قرنها مردم نقشی در تعیین سرنوشت خود نداشتهاند و همه چیز در دست قدرت حاکم بوده، طبیعی است که جامعه دچار سرخوردگی و خودتحقیری بشه. حال اگر این استبداد داخلی با استعمار خارجی آمیخته بشه و مردم شاهد شکستهای مکرر کشورشون از ابرقدرتهای خارجی و دخالت بیگانگان در زندگی خود باشند، این بیماری تشدید و بازار توهم توطئه گرمتر میشه و آهک تبدیل به ساروج میشه.
🌿 مردم مبتلا به توهم توطئه، اراده خود را هیچ میپندارند و همه چیز را به قدرت حاکم و قدرتهای افسانهای بیگانه نسبت میدن. لذا اگر روزگاری به این مردم میدان داده بشه و پاس گل رو جلوی پای خود ببینند، بجای شوت کردن به دروازه حریف، توپ را رها و بازی رو به رقیب واگذار میکنند چون اطمینان دارند که حتماً نقشهای در کار است وگرنه مردم هیچکارهاند، پس بهتر است دخالت نکنن. ایرانیان بیش از سایر جوامع دنیا هدف بمباران نومیدی و تبلیغات منفی رسانههای مختلف و ابتلا به توهم توطئه قرار دارند.
🌿 حکومت نقش اساسی در پاسداشت حق تعیین سرنوشت و پرورش آزادگی و عزتنفس مردم داره. فرق است میان حکومتی که مانع نقشآفرینی مردم میشه و صلاح خود را در تحقیر مردم و پایمال نمودن عزتنفس و ایمان و آزادگی آنها بدونه؛ یا حکومتی که به مردم اعتماد کنه و صلاح خود را در رشد و پرورش آزادگی و عزت نفس و مشارکت مردم در تعیین سرنوشت خود بدونه.
🌿 مردمی که هم از جانب حکومت تحقیر بشن و هم اراده بیگانگان را بر سرنوشت خود حاکم بدونن به درجهای از حقارت، گیجی، نومیدی و افسردگی میرسند که خود رو هیچکاره میدونن و بجای توجه به عوامل اصلی خوشبختی و بدبختی، همه چیز را به قدرت حاکم و قدرتهای موهوم بیگانه واگذار میکنند و تسلیم حوادث میشن. چنان مردمی نباید منتظر وقوع معجزه خوشبختی و رفاه و استقلال و آزادی باشند.
🌿 توهم توطئه امکان کنشگری و نقشآفرینی را از مردم سلب میکنه و قدرت جامعه را به انحطاط میبره. توهم توطئه فقط یک بیراهه نیست که مانع کشف حقیقت بشه، بلکه ویروسیه که انگیزه حرکت و تفکر را از مردم سلب میکنه تا تسلیم حوادث بشن و قدر فرصتها رو ندونن.
مقاله منتشر شده اسفندیار خدایی در مجله Modern Diplomacy
By: Esfandiar Khodaee
February 12, 2025
Biden achieved notable successes in some areas of economics and foreign policy, but these successes were overshadowed by flawed policies, weak authority, poor decisions, and lack of planning. Managing the COVID-19 crisis, improving the economy, striving for infrastructure reforms, and adopting an active foreign policy were key actions during his presidency. However, Biden’s failures in areas such as immigration policies, lack of planning in handling international crises, and weaknesses within his economic team created an environment favorable for Trump’s return
نویسنده: James D. Zirin
منبع: Hill International
غزه امروز سرزمینی ویران و نابودشده است. هیچ فلسطینیای — جز به دلیل حق تعیین سرنوشت—رغبت ندارد در آنجا بماند. در عین حال، هیچیک از قدرتهای عربی نیز تمایلی ندارند که فلسطینیها در غزه باقی بمانند، بهجز حماس.
اگر دو میلیون فلسطینی ساکن غزه از آنجا خارج شوند، مشکل حل خواهد شد. اما راهحل چیست؟ ترامپ پاسخی ساده و سریع ارائه داده است: انتقال دائمی این جمعیت از غزه. اما مقصد کجاست؟ چگونه این جابهجایی انجام خواهد شد؟ چه کشوری آنها را خواهد پذیرفت؟ مشخص نیست. این ایدهای بیپایه و اساس و کاملاً غیرعملی است.
چه کسی مسئول اجرای این طرح خواهد بود؟
آیا ارتش آمریکا قرار است این مأموریت خطرناک را بر عهده بگیرد؟ حماس همچنان یک نیروی مسلح قدرتمند است. آیا ترامپ تصور میکند که اعضای حماس بهراحتی سلاحهای خود را زمین گذاشته و در صحرای سینا محو خواهند شد؟
و چه کسی هزینه بازسازی غزه را تأمین خواهد کرد؟
قطعاً نه آمریکا! شاید ترامپ تصور میکند که میتواند این هزینه را از بودجهای که با قطع کمکهای USAID و وزارت آموزش صرفهجویی شده، تأمین کند. این همان سیاست "اول آمریکا" در نسخه جدید آن است!
در دنیای خیالی ترامپ، غزه به یک مقصد گردشگری تبدیل خواهد شد—یک "والهالا" در خاورمیانه، با سواحل پر از هتلهایی که احتمالاً متعلق به ایلان ماسک خواهد بود، و یک "ریویرا غزه" که در آن میلیاردرهای دوست ترامپ با قایقهای تفریحی خود لنگر میاندازند و از آفتاب مدیترانهای لذت میبرند.
این ایده آنقدر خام و غیرواقعی بود که کاخ سفید فوراً مجبور شد موضع خود را تعدیل کند. سخنگوی مطبوعاتی کاخ سفید، کارولاین لیویت، توضیح داد که وقتی ترامپ گفت آمریکا "مالک" غزه خواهد شد، به این معنا نبود که ایالات متحده هزینه بازسازی را بر عهده خواهد گرفت یا نیروی نظامی به آنجا اعزام خواهد کرد.
البته که نه! چرا آمریکا باید پول و منابع خود را صرف فلسطینیها کند؟ اما چگونه میتوان "مالک" غزه شد بدون اینکه هزینهای پرداخت؟ شاید از طریق یک کنسرسیوم عربی؟ درست همانطور که مکزیک قرار بود هزینه دیوار مرزی را بپردازد!
عواقب خطرناک این پیشنهاد
این طرح، هرگونه شانس عادیسازی روابط میان عربستان و اسرائیل را از بین خواهد برد، "توافقات ابراهیم" که یکی از مهمترین دستاوردهای سیاست خارجی ترامپ در دوره اول ریاستجمهوریاش بود را نابود خواهد کرد، پیمانهای صلح اسرائیل با مصر و اردن را که دو ستون اصلی سیاست خاورمیانهای آمریکا هستند، تضعیف خواهد کرد و در نهایت، ایران را در زمانی که در موضع ضعف قرار دارد، دوباره تقویت خواهد کرد.
ترامپ ظاهراً فراموش کرده است که یکی از اصول کلیدی کمپینهای انتخاباتیاش انتقاد از مداخلات بیحاصل آمریکا در خارج بود. این طرح، نهتنها غیرعملی بلکه بسیار خطرناک است—و بدتر از همه، این پیشنهاد از سوی رئیسجمهور سابق آمریکا مطرح شده است! جای تعجب نیست که بنیامین نتانیاهو هنگام شنیدن این ایده از زبان ترامپ، لبخندی معنادار به لب داشت.
پاکسازی قومی؟!
ترامپ در واقع پیشنهاد داده است که آمریکا در نوعی پاکسازی قومی در نوار غزه نقش داشته باشد. آمریکا و پاکسازی قومی؟ جنون محض!
ترامپ مدعی است که رهبران جهان و حتی کشورهای منطقه از این طرح حمایت میکنند. دروغ محض! درست پس از دیدار ترامپ با نتانیاهو، عربستان سعودی بیانیهای صادر کرد و بار دیگر حمایت خود از راهحل دو دولت را اعلام نمود. مصر و اردن نیز قاطعانه هرگونه انتقال فلسطینیها به سرزمینهای خود را رد کردهاند. هیچ کشوری حاضر به پذیرش این جمعیت نیست. با این حال، ترامپ همچنان اصرار دارد که "مردم" از این طرح حمایت میکنند—شاید همان "مردمی" که به او گفتند در انتخابات ۲۰۲۰ پیروز شده است!
سیاست آمریکا در خاورمیانه
پاکسازی قومی و استعمارگری نوین هرگز بخشی از سیاستهای آمریکا نبودهاند. و نباید هم به سیاستهای آمریکا در خاورمیانه تبدیل شوند. این ما نیستیم!
ممکن است پس از ماهها جنگ و ویرانی، برخی فلسطینیها داوطلبانه غزه را ترک کنند و در جایی دیگر زندگی کنند. اما آن "جای دیگر" کجاست؟ برای کسی که دانش چندانی از سیاست خارجی ندارد، این پیشنهاد ممکن است معقول به نظر برسد. اما همانطور که در نمایشنامه مکبث آمده است، این تنها "یک خنجر خیالی" است—یک توهم!"
غزه شاید به ویرانهای بمبارانشده تبدیل شده باشد، اما فلسطینیها حاضر به ترک آن نخواهند شد. غزه، برای آنان، آخرین سنگر فلسطین است. اگر ترامپ واقعاً قصد دارد فلسطینیهای غزه را به خروج از آن ترغیب کند، باید پیشنهادهای مالی وسوسهانگیزی ارائه دهد—همانگونه که سیا هنگام خروج نیروهایش از مناطق حساس این کار را انجام میدهد.
اما اگر فلسطینیها نپذیرند چه خواهد شد؟
آیا ترامپ دستور انتقال اجباری آنها را صادر خواهد کرد؟ اگر افسران ارتش آمریکا از این دستور سر باز زنند و آن را غیرقانونی و جنایت علیه بشریت بدانند، چه خواهد شد؟ آیا ترامپ وزیر دفاع خود، پیت هگست، را مأمور رسیدگی به این مسئله خواهد کرد؟ اگر هگست عقل سلیم داشته باشد، تنها یک پاسخ خواهد داشت: دادگاه نظامی!
یا شاید پام باندی را مأمور رسیدگی به قضیه کند—همان فردی که اعلام کرده است میخواهد ترامپ را سربلند کند. در هر صورت، ترامپ افسران مخالف خود را در همان جایی قرار خواهد داد که میخواهد—در دادگاه عالی!
نتیجهگیری
آنچه پیشنهاد ترامپ را کاملاً غیرقابل قبول میکند این است که با هرآنچه که او ادعا میکند در خاورمیانه به دنبال آن است، در تضاد است—ثبات منطقه و عادیسازی روابط اسرائیل با همسایگان عربش.
ترامپ ذاتاً آشوبگر است و گاهی این ویژگی میتواند مؤثر باشد. اما این طرح او آشوبی بیحد و مرز است. این نه یک ایده خارج از جعبه بلکه خارج از عقلانیت است!
اگر ترامپ در یک نشست مطبوعاتی نتوانسته باشد اعتبار خود را نابود کند، حداقل اعتبار آمریکا را در خاورمیانه بهشدت خدشهدار کرده است.
تهیه شده: اسفندیار خدایی
اسفندیار خدایی
🌿 نسخه مشترک آقایان اصولگرا برای ایجاد رونق اقتصادی این است که: با تکیه بر ظرفیتهای داخلی و افزایش تولید، و برخورد با مفسدان اقتصادی بخصوص دانهدرشتها، مشکلات اقتصادی حل میشوند. منظور از دانهدرشتها، فلان معاون وزیر، فلان برادر رئیس جمهور، دختر فلان مسئول، باجناق فلان معاون و داماد فلان معاون رئیس جمهور است که میلیاردها یا هزاران میلیارد تومان از اموال بیت المال را چپاول کرده اند.
🌿 خوشبخنانه تمام این مفسدان اقتصادی از یک جناح مشخص هستند! و با روی کار آمدن یک دولت اصولگرای انقلابی، همه حذف می شوند!... اقدام قانونی علیه مفسدان اقتصادی قطعاً کار درستی است، اما کافی نیست و با رفتن دولت روحانی، معما همچنان باقی خواهد ماند؛ چون این افراد، آن دانه درشتانی نیستند که با حذف آنها شرایط گل و بلبل شود. اینها علت مشکلات هم نیستند، اینها معلول دو دانه درشت به نام فساد ساختاری، و تحریم هستند که هیچکدام به نظر آقایان اصولگرا چندان مهم و قابل اعتنا نیستند که درباره آنها سخن بگویند و برنامه ارائه دهند.
🌿 اولین دانه درشتی که اصولگرایان نمی بینند فساد ساختاری حاکم بر اقتصاد است. (درباره فساد ساختاری سیاسی قبلاً بحث کردهام: لینک (https://t.me/EsfandiarKhodaee/642)). نظام اقتصادی ما غیرعلمی، غیر شفاف، مبتنی بر اعتماد و روابط و بدون قانون و برنامه است. آقای رئیسی و اصولگرایان چه برنامه ای برای
وزیر محترم آموزش و پرورش جناب آقای محسن حاج میرزایی
با سلام و احترام
🔹جناب آقای وزیر! خبر معاون شما خیلی کوتاه، مبهم و غیرمسئولانه بود. تمام کلمات آقای علی الهیار ترکمن همین بود: "طرح معلم تماموقت با توجه به برقراری فوقالعاده ویژه خردادماه، دیگر از کاربرد خارج شده است." ایشان هیچ توضیح دیگری ندادند که برقراری فوقالعاده ویژه خردادماه چه ربطی دارد به مبلغی که معلمان تماموقت بابت تمام وقت بودن میگیرند؟ اگر این خبر صحت داشته باشد، در لحظه حداقل بیست درصد از حقوق معلمان تمام وقت کم می شود تا در روزهای آغازین سال تحصیلی، آب سردی روی دست آنها ریخته شود تا با دلهره و اضطراب بیشتری سال تحصیلی را آغاز کنند.
🔹آقای وزیر! در کجای دنیا با چنان سخن بیربط و بدون پاسخگویی روشن، با معیشت معلمان بازی می کنند؟ کاهش حداقل بیست درصد حقوق معلمین در شرایطی که تورم بیداد میکند به چه معناست؟ معلم ایرانی با چه اعتماد بنفسی سال تحصیلی جدید را آغاز کند. با قرضها و وامها و هزینههای زندگی خانواده خود چه کند؟ از چنان معلمانی چگونه باید انتظار داشت که در جهت رشد و تربیت فرزندانمان در این شرایط کرونایی، داوطلبانه با تدریس مضاعف در فضای مجازی، بیش از وظیفه خود عمل کنند و کاستی های آموزش در شرایط موجود را جبران کنند؟ اگر چنان تصمیمی برای کارمندان فلان اداره در ایران و یا هر جای دیگر دنیا اتخاذ شود، چه میشود؟
🔹 مطابق طرح "معلم تماموقت" که سال گذشته اجرا شد، در ازای افزایش ساعات کاری، مبلغی در حدود بیست درصد به حکم حقوقی برخی معلمان افزوده شد. این طرح بخصوص برای معلمان باتجربه که سالهای پایانی خدمت خود را در آموزش و پرورش می گذرانند، موجب می شد که با قدری حقوق بالاتر بازنشسته شوند. بجای آنکه افتخار و عزت نفس معلمی خود را زیر پا بگذارند و برای گرفتن یک پست معاونت مدرسه یا مدیریت وارد بازیهای سیاسی شوند و هم به خود و هم به دانش آموزان آسیب بزنند. می دانید که در آموزش و پرورش مرسوم است که معلمان با تجربه در سالهای پایانی خدمت خود دربدر دنبال پست معاونت یا مدیریت مدرسه ای می گردند تا شاید با اندکی حقوق بالاتر بازنشست شوند. این معلمان بدون تخصص و تجربه چندانی در مدیریت و معاونت مدارس مشکلات فراوانی برای خود و دانش آموزان ایجاد میکنند. طرح معلم تمام وقت فرصتی ایجاد می کرد که مبلغی به حقوق معلمان با تجربه اضافه شود بدون آنکه وارد دعواهای سیاسیکاری شوند و در مشاغلی که تجربه و علاقه چندانی ندارند به خود و دانش آموزان آسیب بزنند. با اجرای این طرح دیگر لازم نیست مدیران و معاونان به مدارس تحمیل شوند ومشکلات آموزش و پرورش را مضاعف کنند.
🔹 آقای وزیر! قرار بود این طرح، کمکی به آموزش پرورش باشد که ساعات آموزشی، بهتر اداره شوند و کمکی برای معیشت معلمان تماموقت باشد و نیروهای آموزشی بخصوص در سالهای پایانی خدمت، کمتر بدنبال پستهای اداری باشند. اکنون چه اتفاقی افتاد است که بدون هیچ توضیح روشن میخواهید معیشت معلمان را مختل کنید؟ بجای تعطیل کردن طرح، میشود ثبت نام معلمان تمام وقت جدید موقتاً متوقف شود اما حقوق معلمینی که حکم حقوقی آنان تمام وقت است و روی این بیست درصد حقوق اضافه شده حساب کردهاند را قطع نکنید.
🌿 پیشنهاد میشود لااقل این طرح را محدود کنید به معلمان باتجربه که سالهای آخر خدمت را میگذرانند تا در سالهای آخر معلمی خود بجای آنکه دربدر بدنبال پستهای مدیریت و معاونت مدارس بگردند و به این و آن رواندازی کنند و منتکشی نمایند، با آرامش و با اعتماد بنفس و افتخار، در حال تدریس بازنشست شوند و نگران کم بودن حقوق بازنشستگی خود در مقایسه با همکاران اداری نباشند و از طرف دیگر، ادارات آموزش و پرورش با تراکم تقاضاها برای پستهای مدیریت و معاونت مدارس مواجه نشوند و در این میان، آموزش و تدریس به دانش آموزان قربانی سیاستهای غلط نشود و معیشت معلمین بازیچه قرار نگیرد.
با تشکر و احترام
اسفندیار خدایی
۵ شهریور ۱۳۹۹
نامه سرگشاده دکتر اسفندیار خدایی به نایب رئیس مجلس
جناب آقای دکتر سید امیرحسین قاضی زاده هاشمی، نایب رئیس محترم مجلس شورای اسلامی
با سلام و احترام
در یادداشت حضرتعالی که در خبرگزاری های مختلف منتشر شد، آمده است: «حمله و عملیات نظامی سازمان منافقین نتیجه چراغ سبزهایی بود که مسببین پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و آویزانهای به آمریکا و دلبستگان به اروپا و سینه چاکان برجام و دلواپسهای حصر و سلفی خفت بگیران میدادند و نتیجه عملکرد صاحبان تفکری بود که مسببین وضعیت فعلی اقتصاد و فرهنگ هستند. تنها راه نجات کشور بیرون انداختن این طیف نفوذی از درون حاکمیت است»
مایه تعجب است که حضرتعالی مسببین قطعنامه ۵۹۸ که به جنگ خونین هشت ساله ایران و عراق خاتمه داد، را طیف نفوذی و آویزان آمریکا خواندهاید. اینکه بدون ارائه مدرک و سند، کسانی همچون هاشمی رفسنجانی که نقش اساسی در پذیرش این قطعنامه داشتند، را متهم به نفوذیِ آویزان به آمریکا میدانید مسئله مهمی نیست! اما برادر من! چرا شما هنوز با این قطعنامه مخالفید؟ اگر این جنگ چند سال دیگر ادامه مییافت و میلیونها انسان دیگر از طرفین کشته، زخمی و آواره می شدند و هزاران میلیارد دلار دیگر خسارت به اقتصاد وارد میشد، چه نفعی به حال اسلام و مسلمین داشت؟
جناب آقای قاضی زاده!
حضرتعالی اکنون در جایگاه نایب رئیس مجلس نشستهاید و باید بدانید که اگر امروز حاکمیت جمهوری اسلامی نتواند درباره قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت که سالها از آن گذشته (و مثل روز روشن است که تصمیمی درست و عاقلانه بود) به تفاهم برسد و نایب رئیس مجلس مسببین توافق را نفوذی دشمن بداند، چگونه انتظار داشته باشیم حکومت درباره مسایل پیچیده کنونی، شجاعانه تصمیم بگیرد؟
جناب آقای قاضیزاده!
دفاع ایرانیان دربرابر تجاوز ارتش صدام افتخار بزرگی است که نباید در انحصار هیچ گروه و جناحی قرار گیرد. لکن به اعتراف دلسوزان نظام و کارشناسان جنگ و حتی فرماندهان نظامی همچون سردار محسن رضایی، ما پس از فتح خرمشهر و اخراج دولت متجاوز عراق، بدون آنکه در دفاع کوتاهی کنیم، نباید پرچم صلح را به دست صدام میسپردیم. ما نباید با شعارهایی مثل "راه قدس از کربلا می گذرد" و مرگ بر این و آن، و خط و نشان کشیدن برای کشورهای همسایه و دولتهای شرقی و غربی، خود را در عرصه بینالملل تنها و منزوی میکردیم. این شعارها از مرحله شعار گذشتند و تبدیل به ایدئولوژی خطرناکی شدند که سالها بهترین فرصتها و مستعدترین جوانانمان را به قربانگاهی فرستاد که هیچ دستاوردی نداشت، بجز کشتار و تلفات میلیونی و هزاران میلیارد دلار خسارت اقتصادی و نابودی زیرساختهای فرهنگی و اقتصادی.
جناب آقای قاضیزاده!
این شعارها و سیاست ایدئولوژیک موجب شد که ما در این نبرد تنها باشیم و بیشتر کشورهای دنیا اعم از غربی و شرقی، جانب دولت متجاوز عراق را گرفتند و ایران در این جنگ هیچ شانسی برای فتح کربلا و قدس را نداشت و اگر قطعنامه ۵۹۸ را نمی پذیرفتیم و جنگ چندین سال دیگر ادامه می یافت، شرایط ما بدتر هم میشد. نفتشهر و بخشهایی از خوزستان در تصرف عراق بود و ما با کمترین مهمات در مقابل ارتش صدام مورد حمایت غرب و شرق بیشترین تلفات را داشتیم. از نظر اقتصادی هم کفگیر به تهِ دیگ رسیده بود و با وجود جیرهبندی آذوقه مردم، انبارها خالی بود و هیچ چشماندازی برای پیروزی دیده نمیشد.
جناب آقای قاضیزاده!
جنگ ایران و عراق، جنگ دو کشور قدرتمند مسلمان منطقه و جدال دشمن اول و دوم اسرائیل بود. صدام شروع کننده جنگ بود و ما ادامه دهنده. جالب است بدانید، در همان شرایطی که صدام در تدارک جنگ با ایران بود، هواپیماهای اسرائیلی تاسیسات هستهای عراق را بمباران میکردند. تداوم این جنگ خدمتی به اسرائیل و آمریکا بود. همچنانکه پس از جنگ هر دو کشور آماج تحریم و تهاجم نظامی و اقتصادی قرار گرفتند.
پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸، با استفاده از فرصت حماقت صدام در حمله به کویت، توانستیم با مذاکراتی مناطق اشغال شده کشورمان را آزاد کنیم و پس از حمله نظامی آمریکا به عراق و سرنگونی صدام، با تدبیر دولت خاتمی بدون شلیک حتی یک گلوله، توانستیم به عنوان مهمترین نیروی تاثیرگذار سیاسی در عراق ظهور کنیم.
جناب آقای قاضی زاده!
امروز دهه شصت نیست. نسل جدید با عینک پوسیده ایدئولوژی به دنیا نگاه نمیکنند. گرچه زیر سایه تحریمها و جدال ایدئولوژیک بیحاصل با آمریکا، نفسشان به شماره افتاده است. حضرتعالی به عنوان نماینده منتخب مردم و نایب رئیس محترم مجلس شورای اسلامی، بجای آنکه مسببان قطعنامه ۵۹۸ را نفوذی آویزان آمریکا بدانید و وقت ارزشمند نمایندگی ملت را در دعوایی تاریخی تلف کنید، به فکر چارهای برای گشایش اقتصادی و درمان دردهای امروز این مردم باشید.
با تشکر و احترام
اسفندیار خدایی
۲۶ مرداد ۹۹
t.me/EsfandiarKhodaee
دکتر اسفندیار خدایی
🌿 پس از جنگ جهانی اول و فروپاشی و تجزیه حکومت عثمانی، قدرتهای اروپایی فراموش کردند یا نخواستند که کردها سرزمینی مستقل داشته باشند. امروز کردها عمدتاً در چهار کشور ترکیه، عراق، سوریه و ایران در اقلیت هستند و سالهاست که در آرزوی یک کشور مستقل کُرد نشستهاند. استقلال کردها به دلایل مختلف بسیار دشوار و شاید غیرممکن باشد، اما سوالی که ما اینجا مطرح میکنیم این است که اگر فرضاً یک کشور مستقل تشکیل بشود، آیا اوضاع آنها بهتر خواهد شد؟
🌿 در بهترین حالت، کردستان مستقل کشوری خواهند شد همانند سایر کشورهای خاورمیانه. هیچ دلیلی وجود ندارد که مطابق آن ادعا کنیم نژاد کردها از همسایگان ترک و عرب و فارس خود باهوشنر یا متمدنتر باشند. بلکه دلایلی هست که نشان میدهد کردستان مستقل سرنوشتی مشابه عراق و سوریه و بلکه ضعیفتر خواهد داشت. اولاً کردستان مستقل به طور مداوم با همسایگان خود بر سر مرزها و هویتهای قومی در حال کشمکش و اختلافات عمیقی خواهد بود. برخی استانها و شهرهای عراق، ترکیه، ایران و سوریه هویتهای دوگانه کرد و عرب، کرد و لُر، کرد و ترک و یا کرد و فارس دارند که تکلیف آنها هرگز روشن نخواهد شد. کردستان مستقل چگونه میتواند پیشرفت کند در حالیکه تمام همسایگان، آن را برای خود تهدید جدی میپندارند.
🌿 ثانیاً، کردستان به دریاهای آزاد راه ندارد و برای صادرات و واردات خود به شدت وابسته به همسایگان خواهد بود. همان همسایگانی که نگران مرزهای خود با کردستان هستند و مطابق منطق سیاست بینالملل هرگز به طور رایگان با همسایه نوپای خود همکاری نخواهند کرد.
🌿 ثالثاً، اختلافات درونی و رقابت بین گروههای مختلف کرد
دکتر اسفندیار خدایی
مصاحبه ایرنا با دکتر اسفندیار خدایی
دکتر اسفندیار خدایی
پایان
نامه دکتری اسفندیار خدایی با عنوان: تحریمهای ایران در روابط آمریکا و
چین: تعامل آمرانه آمریکا در مقابل موازنه نرم چین؛ دانشگاه تهران، دانشکده
مطالعات جهان، بهمن 1396
دانلود متن کامل Download Full Text
Dissertation Title:
Iran
Sanctions in US – China Relations
American Guarded Engagement
vs. Chinese Soft Balancing
By:
Esfandiar Khodaee
Supervisors:
Foad Izadi
Mohammad Ali Mousavi
Throughout the nuclear dispute, the United States actively engaged with world powers and the trade partners of Iran to make sanctions effective in pressuring Tehran. Most trade partners of Iran reduced trade with this country either voluntarily as alignment with the United States, or under pressures from Washington. The role of China as the first trade partner of Iran and as a veto power in the U.N. Security Council was controversial. In practice, China continued and even expanded trade with Iran; and the Chinese companies somehow filled the void of the absence of European and Asian rivals. This dissertation plans to answer the question that why the United States could not make China follow sanctions similar to other trade partners of Iran. It studies U.S. policy to make China follow sanctions on Iran, China’s response, and the limitations of Washington in dealing with Beijing. Reviewing the events through process-tracing method, shows that the Obama administration implemented a guarded-engagement strategy to make China join sanctions and reduce trade with Iran. The United States diplomatically engaged with China and considered Chinese economic and energy interests and security concerns in the region. On the other hand, Washington pressured Beijing through different channels such as sanctions against Chinese companies and banks. In response, China followed a soft-balancing strategy. This rising power did not directly stand against the United States to safeguard grand interests in relations with America and the West. China eventually voted for all the UN Security Council resolutions after some modifications on the texts to secure China’s interests. On the other hand, China practically continued and even expanded trade with Iran and refrained voluntary cooperation to make sanction costly and abortive in order to thwart U.S. domination over the energy-rich Middle East, and to prevent U.S. concentration on East Asia where China’s core interests are located. The United States faced limitations in making China follow Iran sanctions similar to what other trade partners of Iran did. These limitations can be categorized in economic and political boundaries. Sanctions against China, as the first trade partner of the United States, would endanger U.S. economic interests and might antagonize China to join anti-American coalitions and to stand against the United States in other issues. Keeping close relations with China and other major economies is essential for America to safeguard the role of U.S. dollar as the world reserve currency. Despite the threatening American rhetoric, Washington never imposed serious sanctions on major Chinese energy companies dealing with Iran. Neoclassical realism theory provides a flexible framework by considering both the structural position of states in the anarchic international system, and the domestic factors concerning the key role of the policymakers, and the complex interactions between them. The findings of this study show that decades of exceptional economic growth has placed China in such a position that U.S. power tools such as threats, sanctions and pressures are either too costly and risky, or less productive in making China follow American policies.
Key Words:
US-China Relations, Iran Sanctions, Guarded Engagement, Soft Balancing, Neoclassical Download full text: phd dissertation Iran sanctions in US China Relations Esfandiar Khodaee
دانلود متن کامل pdf رساله دکتری اسفندیار خدایی تحریمهای ایران در روابط آمریکا و چین
حجم: 2.32 مگابایت
Political sciences, International Relations, Guarded Engagement, Soft Balancing, Iran Sanctions
تحریمهای ایران، اوباما، ترامپ، موازنه نرم، تعامل آمرانه، روابط آمریکا و چین، نظریات روابط بین الملل، مطالعات آمریکا، دانلود پایان نامه، رساله دکتری
به مناسبت دوم خرداد 1397
برخی افراطیون اصولگرا ادعا میکنند سید محمد خاتمی و اصلاحطلبان، مزدوران آمریکا و در خدمت استکبار جهانی هستند و مانع تحقق حکومت اسلامی و استقرار ارزشهای قرآنی شدهاند. از طرف دیگر، مخالفان جمهوری اسلامی و کسانی که به دنبال براندازی نظام هستند، خاتمی و اصلاح طلبان را سوپاپ اطمینان نظام میدانند که مانع خیزش ملت و استقرار آزادی و دموکراسی شدهاند. اما بالاخره خاتمی مزدور آمریکاست یا سوپاپ اطمینان نظام؟
آنان که خاتمی و اصلاحطلبان را سوپاپ اطمینان نظام میدانند، گمان می کنند با سرنگونی نظام جمهوری اسلامی، اوضاع کشور حتماً بهتر خواهد شد و هر چه باشد از اوضاع کنونی مناسبتر خواهد بود و آزادی و دموکراسی و پیشرفت در انتظار ماست. آنان بدون آنکه برنامه مشخص یا جایگزینی داشته باشند، گمان میکنند اگر تیری در تاریکی شلیک کنند، حتما به هدف خواهد خورد و با چشمان بسته میشود شمشیر زد و خوشبختی و پیروزی و دموکراسی را در آغوش گرفت.
از طرف دیگر، افراطیون داخلی بر این باورند که تنها خودشان راه حقیقت را یافته اند و راه ایشان تنها راهی است که به بهشت خدا ختم می شود و خاتمی و اصلاحطلبان خواسته یا ناخواسته مزدوران آمریکا هستند که مانع تحقق این اهداف مقدس شدهاند. لذا آنان گمان میکنند با کنارزدن و حذف اصلاحطلبان به هدف خود دست خواهند یافت. اصولگرایان به جای آنکه معایب خود را ببینند و به دنبال تغییر خود باشند، به دنبال تغییر مردم هستند و گمان میکنند با نابودی رقیب اصلاح طلب، مردم به سمت آنان خواهند آمد. غافل از اینکه دشمن جمهوری اسلامی همان براندازانی هستند که همانند افراطیون اصولگرا کمر به نابودی اصلاحطلبی بسته اند.
خاتمی و یاران اصلاحطلبش بر خلاف افراطیون اصولگرا، نواقص و کاستی های جمهوری اسلامی را بخوبی میبینند و برخلاف براندازان معتقدند پروژه براندازی همه چیز را خرابتر خواهد ساخت و ایران را همانند سوریه و عراق به ورطه هلاکت میکشاند. امروز افراطیون اصولگرا و براندازان بیبرنامه دستدر دست هم از دو طرف جبهه اصلاحات را تحت فشار قرار میدهند و گمان میکنند با نابودی اصلاحات به اهداف خود خواهند رسید و ایرانی آباد، دموکراتیک و آزاد و یا حکومتی اسلامی و زمینه ساز ظهور حضرت امام زمان (عج) خواهند ساخت. این دو گروه اگر چه اهداف متفاوتی دارند، اما در روش "همه یا هیچ" مشترک هستند و خردگرایی اصلاحطلبانه را هدف قرار دادهاند.
اما اصلاح طلبی خاتمی خردمندانه توصیه می کند که قدر داشته هایمان را بدانیم و با اصلاحات تدریجی به سمت اهداف بلندمان گام برداریم. راه گرچه ناهموار است و هوا سرد و دشمن در کمین است، فریب وسوسه های همه یا هیچ و پرتگاههای خوش خیالی افراطیون و تفریطیون را نخوریم.
دوم خرداد ۱۳۹۷
@EsfandiarKhodaee در تلگرام
تحریمهای ایران در روابط آمریکا و چین؛ نویسنده: اسفندیار خدایی؛ انتشارات لمبرت آلمان، 2017
Book: Iran Sanctions in US-China Relations; by Esfandiar Khodaee, 2017
کتاب فوق به زبان انگلیسی می باشد و در انتشارات لمبرت آلمان منتشر شده است. برای خرید و دسترسی به کتاب روی این لینک زیر کلیک کنید. لینک خرید کتاب Link
Esfandiar Khodaee, PhD candidate in American Studies at the University of Tehran
Abstract:Before the nuclear agreement with Iran, the Obama administration actively engaged with world powers and trade partners of Iran to strengthen the effectiveness of economic sanctions against Tehran. The role of China as the largest trade partner of Iran and as a veto power in the United Nations Security Council (UNSC) was controversial in this regard. Washington persuaded most of Iran’s trade partners to join in the sanctions and reduce trade with Tehran. But during the same period, China continued and even expanded economic relations with Iran. Reviewing the events through a process-tracing method, this study reveals that the Obama administration implemented a “guarded engagement” strategy to persuade China to join in the sanctions and reduce trade with Tehran. On one hand, the United States accommodated China’s interests and concerns, and engaged and bargained with China; on the other hand, Washington pressured Beijing through different channels such as security threats and economic sanctions. In response, through a soft-balancing strategy, China did not directly oppose the United States, in order to safeguard relations with Washington; and it eventually voted in favor of the UN resolutions after negotiating over the texts. In the meantime, Beijing refrained from voluntary cooperation with Western sanctions and even increased trade with Iran and filled the void to make sanctions abortive and costly, and to prevent U.S. domination over the Middle East. This study concludes that China’s current standing is such that U.S. diplomatic levers, such as bargaining, threats, sanctions, and pressures, are too costly and barely productive in getting Beijing to follow American policies.
Keywords: U.S.-China relations; Iran sanctions; soft balancing; guarded engagement
اول اردیبهشت 1396 توفیق داشتم با تعدادی از دوستان در یک گردش بهاری در مسیر دورود به چشمه راکن و دامنه پریزکوه شرکت کنم
گزارش تصویری کامل را در ادامه مطلب ببینید
دکتر محمدعلی موسوی، دانشیار مطالعات آمریکای شمالی، دانشگاه تهران
اسفندیار خدایی، دانشجوی دکتری مطالعات آمریکای شمالی، دانشگاه تهران
مجله علمی پژوهشی روابط خارجی (پژوهشکده تحقیقات راهبردی) تابستان 1395
این پژوهش استراتژی امریکا را در قبال چین در منطقه خلیج فارس بررسی میکند و کوشیده است به این پرسش پاسخ دهد که با توجه به وابستگی روزافزون چین به منابع انرژی خلیج فارس، امریکا به عنوان قدرت هژمون چه سیاستی را در قبال چین در این منطقه دنبال کرده است؟ آیا سیاستی لیبرال در پیش گرفته و با چین همکاری کرده است یا با اتخاذ سیاستی واقعگرا در پی تقابل و مهار چین بوده است. این پژوهش به روش مطالعه موردی و با بهرهگیری از دو نسخه واقعگرا و لیبرال نظریه ثبات هژمونیک بر این مدعی است که استراتژی امریکا تعامل آمرانه بوده است که ترکیبی از هر دو رویکرد واقعگرایانه و لیبرال است. امریکا مانع حضور اقتصادی چین در خلیج فارس نشده است بلکه با رویکردی لیبرال با پکن تعامل داشته است؛ اما رفتار امریکا در قبال چین در بحرانهای پسایازده سپتامبر نظیر تحولات عراق و سوریه و بخصوص برنامه هستهای ایران، امریکا با رویکردی واقعگرایانه کوشیده است چین را وادار به همراهی با سیاستهای واشینگتن در منطقه سازد و این رقیب خود را در بعد استراتژیک در چهارچوب سیاستهای امریکا مهار و کنترل کند. لیکن در طولانیمدت تعارض ذاتی در راهبرد تعامل آمرانه یعنی تعامل اقتصادی و مهار استراتژیک موجب شده است با عمیقتر شدن روابط پکن با کشورهای منطقه، ادامه این روند برای امریکا دشوارتر شود و پکن آزادی عمل بیشتری می یابد.
شماره دوم نشریه علمی دانشجویی، آمریکاشناسی (مطالعات آمریکا)؛
دانشکده مطالعات جهات؛ دانشگاه تهران؛ تابستان 1392
صاحب امتیاز و مدیر مسئول : اسفندیار خدایی
سردبیر و ویراستار : آرش فرزاد
مدیر داخلی: سید وحید نمازی
طراح جلد: محمدحسین قنبری نژاد
همکاران این شماره:
زینب قاسمی تاری، مهدی نوریان، سیاوش برهان دیانی، فریبرز ارغوانی، غلامرضا بدری منش، خلیل کریمی، عبدالحمید افسری، مرضیه جوادی، محمد حیدری، حامد رحمانی، سبحان حسنوند، محمدجواد بختیاری
شماره نخست نشریه علمی دانشجویی، آمریکاشناسی (مطالعات آمریکا)
دانشکده مطالعات جهات؛ دانشگاه تهران؛ بهار 1391
صاحب امتیاز و مدیر مسئول : اسفندیار خدایی
سردبیر و ویراستار : آرش فرزاد
صفحه آرا: سبحان حسنوند
با آثاری از:
رضوان بیاتی، سبحان حسنوند، حمیده حسینی، محمد حیدری، مریم شاهمرادی، فاطمه شفیعی، پرناز طالبی، مهری عزیزی، رضا مصدق، مهدی نوریان، زینب آل حسینی، حمیده تیزهوش، نینا جمشیدنژاد و آزاده قهوئی
نویسنده: اسفندیار خدایی دانشجوی دکتری مطالعات آمریکای شمالی دانشگاه تهران
این مطلب در آذرماه 1394 در مجله "همشهری ماه" چاپ شده است
به طور کلی تحریمهای آمریکا علیه ایران را میتوان به سه دسته تقسیم کرد: 1- دستورات اجرائی رئیس جمهور 2- قوانین مصوب کنگره، 3- تحریمهای ایالات و دولتهای محلی آمریکا. مطابق توافق برجام در ازای توقف غنیسازی اورانیوم در ایران و انجام نظارتهای شدید توسط آژانس بینالمللی انرژی هستهای، آمریکا تعهد داده است که تحریمهایی که در دسته نخست قرار دارند پس از حصول شرایط مندرج در توافق به دستور رئیس جمهور لغو شوند. تحریمهایی که در دسته دوم قرار دارند یعنی قوانین کنگره تعلیق میشوند؛ مطابق این قوانین، رئیس جمهور اختیار دارد در شرایط خاصی آنها را تعلیق کند. اما در مورد دسته سوم مطابق بند 25 صفحه 16 متن توافق برجام دولت آمریکا متعهد شده است که «اقدامات مناسبی» در زمینه تحریمهای ایالتها و دولتهای محلی در راستای برجام انجام دهد و ایالتها و دولتهای محلی آمریکا را «تشویق کند» که از اقداماتی که برخلاف برجام است خودداری کنند
پایان نامه کارشناسی ارشد اسفندیار خدایی، دانشگاه تهران تابستان 1392
چین و آمریکا روابط پیچیده و چندوجهی دارند. آنها از طرفی شریک تجاری هستند و برای منافع مشترک اقتصادی و امنیتی همکاری میکنند و از طرف دیگر بر سر منافع اقتصادی و استراتژیک با هم رقابت میکنند و یا حتی مقابل هم میایستند. پس از ارجاع پرونده هستهای ایران به شورای امنیت در سال 2006 و بخصوص در دوره اول ریاست جمهوری اوباما، فاکتور ایران در صدر چالشهای بین چین و آمریکا قرار گرفت. آمریکا نگران برنامه هسته ای ایران بود؛ زیرا چنانچه ایران به تکنولوژی هستهای ولو صلحآمیز دست مییافت توازن قوا در منطقه به زیان آمریکا و متحدان آمریکا تغییر میکرد بعلاوه مطابق گفتمان غرب، ایران هستهای یک تهدید امنیتی جدی محسوب میشد. چین خواستار حفظ منافع خود در رابطه با ایران بود و هیچکدام از این نگرانیهای آمریکا را درباره برنامه هستهای صلحآمیز ایران نداشت. بعلاوه وجود ایران قدرتمندی که هژمونی آمریکا بر منابع نفتی خلیج فارس را به چالش میکشید، منافعی برای چین داشت لذا پکن با سیاستهای آمریکا علیه ایران مخالفت میورزید. برخلاف جرج بوش، اوباما گزینه تهدید نظامی علیه ایران را در حاشیه قرار داد و بر سیاست تحریم علیه ایران متمرکز شد. برای آنکه تحریمها علیه ایران به نتیجه برسند دولت آمریکا نیازمند همکاری چین به عنوان اولین شریک تجاری ایران بود. لذا دولت اوباما با اتخاذ سیاست معامله و فشار و یا چماق و هویچ کوشید که به همکاری چین در تحریم ایران دست یابد. این پایاننامه در چارچوب نظری نوواقعگرایی و نولیبرالیسم و با استفاده از روش اسنادی-آرشیوی و روش تحلیل گفتمان انتقادی میکوشد استراتژیهای دولت اوباما برای جلب همکاری چین را مطالعه کند. به عنوان نتیجهگیری اگرچه سیاست چماق و هویچ آمریکا علیه چین موجب شد که پکن روابط اقتصادی خود با تهران را محدود کند، اما نمیتوان چین را بازنده این بازی دانست؛ زیرا سیاست جسورانه چین دستاوردهای آمریکا را ناتمام و پرهزینه گرداند. مادامکه ایران در مقابل سیاستهای یکجانبه آمریکا ایستادگی میکند، واشنگتن نمیتواند بر شرق آسیا و سیاست مهار چین متمرکز شود و بعلاوه هژمونی آمریکا بر منابع نفتی خلیج فارس کامل نمیگردد و آمریکا نمیتواند سلاح نفت را برای اعمال فشار بر چین و عقبنشینی پکن در موارد مختلف بهکار ببرد.
متن کامل پایان نامه را از لینک زیر دانلود کنیددریافت
مقاله علمی پژوهشی، دکتر محمدعلی موسوی، اسفندیار خدایی
Iran joined the Shanghai Cooperation Organization (SCO) as an observer member in 2005 and the year after applied for full membership. This application raised debates among SCO members, inside Iran and outside this organization in international politics. In the positive side, Iran's geostrategic importance and huge energy resources give impetus to SCO members. On the negative side, Iran’s challenge with the West, nuclear in particular, discourages SCO members to accept Iran at this juncture because they hesitate to pretend that they are standing against United States and the West. This article studies these debates in the theoretical framework of neo-realism and examines these events through historical analysis and according to their historical context. Considering the current international environment, membership of Iran in the SCO seems remote and very much depends, on the one hand on future progress of negotiations over Iran’s nuclear dossier, and on the other hand on relations between SCO members and the West.